دیدی دلا که عهد شباب و طرب نماند
آن نقشهای مختلف بوالعجب نماند
نخلی بود جوانی و او را رطب طرب
پیری شکست شاخش و بروی رطب نماند
عمرت بود کتان و قصب دور ماهتاب
از تاب ماه تاب کتان و قصب نماند
رنگ طرب بر آب عنب بسته اند و بس
خشکیده پاک تاک و اثر از عنب نماند
آن لب که بود بر لب جانان و جام می
اینک بغیر نیمه جانش بلب نماند
روحی که همچو می رگ و پی سخت کرده بود
رفت و بغیر سستیت اندر عصب نماند
پائید دیر چون شب یلدا شب فراق
آمد صباح وصل و نشانی زشب نماند
عمری بخاکبوس شه طوس در طلب
این آرزو بجان تو اندر طلب نماند
چون خضر جا بچشمه حیوان گرفته ای
بی برگیت زچیست که شاخ حطب نماند
دست خدا زکعبه نقش بتان بشست
در دل بغیر نقش امیرعرب نماند
از عمر رفته شکوه مکن جام می بگیر
آب حیات هست چه غم گر رطب نماند
آشفته شد مجاور درگاه شاه طوس
ماهی به دجله آمد آن تاب و تب نماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تداوم گذر زمان و ناپایداری خوشیها و جوانی میپردازد. شاعر به یاد میآورد که دوران جوانی و شادابی دائم نیست و به تدریج جای خود را به پیری و نقصان میدهد. او با تشبیه جوانی به نخل و پیری به شکستن شاخساره، به نقص و زوال اشاره میکند. همچنین او به مثالهای دیگری چون عمر از دست رفته، رنگ باختن زندگی و زائل شدن لذتها میپردازد. این شعر همچنین به ناامیدی از دست یافتن به آرزوها و بیثمر شدن تلاشها مینگرد. در پایان به سرزمینی اشاره میکند که در آن زندگی و جوهر حیات ادامه دارد، و از خواننده میخواهد که به جای غم از دست رفته، به دنبال منابع جدید زندگی باشد.
هوش مصنوعی: آیا متوجه شدی که ای دل، در جوانی و شادی چیزی باقی نمانده و آن طرحهای عجیب و غریب هم به جا نماندهاند؟
هوش مصنوعی: یک درخت نخل جوانی بود که پیری به او آسیب زد و شاخۀ او را شکست. دیگر بر روی آن نخل میوهای نماند.
هوش مصنوعی: عمر تو مانند کتان و نی است که در برابر نور ماه میتابد، اما به مرور زمان از میان میرود و هیچ اثری از آن باقی نمیماند.
هوش مصنوعی: رنگ شادی را بر روی آب انگور ریختهاند و تاک بهطور کامل خشک شده است، بهطوری که دیگر اثری از انگور باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: لبی که در کنار معشوق و جام شراب بود، اکنون دیگر چیزی جز نیمهجانش باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: روانی که به شدت با جان و تن پیوند داشت، رفت و جز ضعف در عصبها چیزی باقی نماند.
هوش مصنوعی: به طولانی بودن شب یلدا اشاره شده و بیان میکند که جدایی و فراق همانند آن شب طولانی است. همچنین، صبح وصل و عشق فرا رسیده، اما نشانی از شب گذشته و دوری باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: شاید منظور از این بیت این باشد که فردی به مدت طولانی در خاک و غم و اندوه زندگی کرده و برای دستیابی به آرزوهایش تلاش کرده، اما در این مسیر انرژی و جان خود را تمام کرده است و دیگر در پی آن آرزو نمیتواند باشد.
هوش مصنوعی: چون خضر در کنار چشمهای که زندگیبخش است، به نوشیدن مشغول است، تو نیز بیبرگ و بیثمر شدهای، پس چرا درختی که میوه و برگ ندارد، باقی مانده؟
هوش مصنوعی: دست خدا، کعبه را از آثار بتها پاک کرد و در دل کسی جز تصویر امیر عرب باقی نماند.
هوش مصنوعی: از گذشتههای سپری شده گله نکن و به جای آن، از لذتهای حال استفاده کن. زندگی و جوانی مثل آب حیات است، پس چه باک اگر خرما (رطب) در دسترس نباشد.
هوش مصنوعی: نزدیکان درگاه شاه طوس در هم ریختند و مانند ماهی که به رود دجله میآید، دیگر از آن تازگی و شگفتی خبری نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فصل خزان رسید و نشاط و طرب نماند
کاری مرا به مشغله روز و شب نماند
باد خزان ربود حرارت ز آفتاب
در شمع بزم اهل جهان تاب و تب نماند
تمکین ز شیخ شد ز مریدان سکوت رفت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.