سینه شد زآتش دل جلوه گه طور مرا
تا چه آید بدل از این سر پرشور مرا
دیده طوفان کند از شعله کانون درون
گو بیا نوح و بخوان فار التنور مرا
پشه وادی عشقم به هما فخر کنان
کند این عشق مخوان زاهد مغرور مرا
وامق ار گرد عذار تو ببیند خط سبز
عذر عذرا نهد و دارد معذور مرا
گر در این دیر خرابم نبود آبادی
کرده معمار غم عشق تو معمور مرا
میکنم پیل بنخجیر گه عشق شکار
گر بصورت نبود جثه عصفور مرا
زاریم پیر مغان دید و جمم کرد بجام
گرچه آشفته ندادند زرو زور مرا
پیر میخانه توحید رضا قبله طوس
که به چشم است ز خاک در او نور مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از آتش عشق و احساسات درونی خود سخن میگوید. او درد و شور درونیاش را تشبیه میکند به آتش و از نیاز به نجات و آرامش صحبت میکند. او خود را در وادی عشق میبیند و تأکید میکند که این عشق او را از دیگران متمایز میکند. شاعر به زیبایی معشوقش اشاره میکند و میگوید اگر کسی او را ببیند، نمیتواند در برابر زیباییاش بیتفاوت باشد. او همچنین به چالشها و دردهایی که عشق برایش به همراه دارد اشاره میکند و شوق و اشتیاق خود را به زندهنگهداشتن عشقش نشان میدهد، در حالی که امیدی به آرامش و شفا دارد. در نهایت، او به سراغ پیر مغان میرود که نماد حکمت و نور است و در پی آرامش و روشنگری در عشقش است.
هوش مصنوعی: دل من مانند آتش میسوزد و سینهام محل ظهور و بروز این احساسات شده است. اکنون باید ببینم چه تغییری در این دل پرشور من به وجود خواهد آمد.
هوش مصنوعی: چشم من از آتش درونم به تلاطم افتاده است؛ بیا ای نوح و صدای مرا بشنو که همچون فارغ شدن آب از تنور است.
هوش مصنوعی: پشهای که در دنیای عشق من پرواز میکند، با افتخار به هما (پرندهای افسانهای) میگوید که این عشق را زاهد مغروری همچون من نمیتواند بشناسد.
هوش مصنوعی: اگر وامق خط سبز زیبایی تو را ببیند، به خاطر عذر و بهانهای که دارد، مرا هم بخشیده و معذور خواهد داشت.
هوش مصنوعی: اگر در این مکان خراب و ویران خبری از آبادانی نیست، معمار غم عشق تو به زندگی من سر و سامان داده است.
هوش مصنوعی: من برای شکار عشق مانند یک فیل که با نیرویی عظیم به شکار میرود، تلاش میکنم. حتی اگر جسم من به ظرافت یک پرنده باشد، باز هم قدرت و ارادهام را برای دستیابی به عشق به کار میگیرم.
هوش مصنوعی: پیر مغان (شخص حکیم و با تجربه) مرا مشاهده کرد و به من اشاره کرده و جامی به دستم داد. با اینکه در درونم بیقرار و آشفته بودم، اما کسی نتوانست به من زور بگوید یا مانع من شود.
هوش مصنوعی: پیر میخانه توحید رضا، یعنی شخصی از اهل ایمان و معرفت که در طوس قرار دارد. او به عنوان مقصد و مراد من است و از خاک او نوری در وجود من میتابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.