وه که بیدار دلان خواب از افسانه شدند
آشنایان طریقت همه بیگانه شدند
یارب آنان که زند دی دم عقل و حکمت
تا چه افتاد که از راه بافسانه شدند
زاهدان کاین همه پیمانه می بشکستند
باز پیمان شکن اندر سر پیمانه شدند
بفلک خیل ملک آمده از ذکر خموش
تا خبردار از آن نعره مستانه شدند
دل دیوانه زبس بسته در آن سلسله موی
میتوان گفت که یک سلسله دیوانه شدند
نافه خون میخورد و عود در آتش چو عبیر
تا که آگه زسیه کاریت ای شانه شدند
عاقلان راه بآن زلف پریشان بردند
چون کنم با من دیوانه چو همخانه شدند
شیخ و زاهد که مقیمند بکعبه همه عمر
بنگر همچو مغان عابد بتخانه شدند
جان پروانه و شمع است سبیل ره عشق
جان خود باخته تا محرم جانانه شدند
رنگ سالوس و دغل جز سوی مسجد نبرند
پاکبازان بصفا محرم میخانه شدند
پیر ما گفت می عشق فزاید دلکش
میکشان واقف از این پند حکیمانه شدند
همچو آشفته گدایان بدر پیر مغان
همه مستغنی از آن همت مردانه شدند
پیر آتشکده عشق علی صاحب سر
آن که هندوی درش کعبه و بتخانه شدند
پیروانش همگی محرم اسرار یقین
سرکشان رهش از دین همه بیگانه شدند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از حال و روز افرادی سخن میگوید که در جستجوی حقیقت و عشق هستند، اما به دلایلی از راه شناخت و عرفان دور شدهاند. بیداری دلهایشان به خواب افسانهها بدل شده و آشنایان طریقت به بیگانگی رسیدهاند. او نگران سرنوشت عقل و حکمت است و به زاهدانی که پیمانهای خود را شکستهاند، اشاره میکند. شعلههای عشق و دیوانگی در دلها زبانه میکشد و دلها در تار و پود زلف معشوق گم شدهاند. شیخ و زاهد که در کعبه مینشینند، در حقیقت به بتخانهها شبیهاند و دیگر عارفان به میخانهها و عشق روی آوردهاند. در نهایت، شاعر از معانی عمیق عشق و آتشکدههای آن سخن میگوید و بر این نکته تأکید میکند که پیروان حقیقی عشق باید از ظواهر دینی فاصله بگیرند و به عمق ایمان برسند.
هوش مصنوعی: آه که دلهای بیدار از خواب افسانهای بیدار شدهاند، اما آشنایان راه حقیقت همه ناآشنا و بیگانه شدهاند.
هوش مصنوعی: ای خدا، آنان که در زمان حیاتشان عقل و دانش را بکار گرفتند، چه بلایی بر سرشان آمده که از حقیقت دور شده و به داستانهای خیالی گرایش پیدا کردهاند؟
هوش مصنوعی: زاهدانی که تا دیروز پیمانههای شراب را میشکستند، اکنون خودشان به پیمانشکنی در مورد شراب رو آوردهاند.
هوش مصنوعی: گروهی از فرشتگان به آسمان رفتهاند و از سکوتی که حاکم است آگاه شده و به خاطر صدای شاد و مستانهای که بلند شده، متوجه شدهاند.
هوش مصنوعی: دل دیوانه به خاطر اینکه خیلی به یک رشته موی معشوق وابسته شده، به وضوح میتوان گفت که تعداد زیادی دیوانه شدهاند.
هوش مصنوعی: گلی که در حال پرپر شدن است، در آتش عود میسوزد و عطر آن با خون خود آغشته شده است. این وضعیت، به نوعی میخواهد به تو بفهماند که از بدیها و کارهای زشت خود آگاه باشی، زیرا ممکن است عواقب ناگواری داشته باشد.
هوش مصنوعی: عاقلان با زلف پریشان و بینظمی آن رفتار زندگیشان را سامان دادند. حالا من چگونه باید با این دیوانه که هم اتاقیام شده، کنار بیایم؟
هوش مصنوعی: افراد مذهبی و زاهدانی که تمام عمرشان را در کعبه میگذرانند، به شیوهای مشابه با مغان، در واقع به عبادت در معابد بتپرستی مشغول شدهاند.
هوش مصنوعی: پروانه و شمع نمادی از عشق و فداکاری هستند. در این بیت، اشاره به این است که پروانه جان خود را در عشق به شمع تقدیم کرده و با شمع به محفل محبوب خود نزدیک شده است. این بیانگر عمق احساس و فدای جان در راه عشق است.
هوش مصنوعی: افراد پاک و پرهیزگار به مکانهای ناپاک و فریبنده نمیروند و تنها به سمت عبادتگاهها میروند، در حالی که برخی دیگر با صداقت و بدون نفاق به میخانهها نیز راه پیدا کردهاند.
هوش مصنوعی: پیر ما گفت که نوشیدن عشق باعث افزایش زیبایی و دلربایی میشود و میکشان (مردان شراب) از این نکتهی حکیمانه آگاه هستند.
هوش مصنوعی: به مانند گدایان پریشان، همه کسانی که در محفل پیر مغان حضور دارند، از تلاش و همت قوی و مردانه بینیاز شدهاند.
هوش مصنوعی: پیر آتشکده عشق، علی صاحب سر است که هندوها در خانه کعبه و بتخانه شدند.
هوش مصنوعی: همه پیروان او از اسرار حقیقت باخبرند، اما کسانی که از مسیر او منحرف شدند، از دین و آموزههای او دور افتادند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.