گرجان نبود زنده بجانانه توان بود
جانان چونباشد به چه افسانه توان بود
پیمان که به بستیم که پیمانه ننوشیم
پیمانه شکستیم بپیمانه توان بود
در کعبه نبردیم بسر عمر بسالوس
گر عمربود بر در میخانه توان بود
در صومعه با ذکر نشد زیست میسر
در میکده بانعره مستانه توان بود
عشق آن گهر پاک که از بحر فنا خاست
با جان پی آن گوهر یکدانه توان بود
ای شیخ زعشاق مجو عقل و فراست
با عشق کجا عاقل و فرزانه توان بود
ای ترک پریزاده که از خلق نهانی
تا چند بسودای تو دیوانه توان بود
آشفته باین جرم ثناخوان علی شد
آسوده بآن همت مردانه توان بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.