فردا که شهیدان تو در حشر بیارند
فریاد اگر دست شکایت بدر آرند
آیند زبس خیل قتیلت بتظلم
در عرصه محشر دیگرانرا نگذارند
با این همه غوغا چو تو از پرده درآئی
رویت نگرند وز دیه نام نیارند
خوبان که جهان را ثمر نخل وجودند
در مزرع دلم تخم وفا از چه نکارند
جز سر انا الحق نکند نشر زمنصور
صد سال تنش گر بسر دار بدارند
آشفته چه پروا بود از هول قیامت
بر خاک در دوست تنم گر بسپارند
زینت ده آفاق علی مخزن اسرار
کز خاک درش خیل ملک تحفه بیارند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.