جان میدهم بسوغات باد ار پیامت آرد
کاین جان بپای جانان قدر اینقدر ندارد
در نوبهار عشقت ابریست بی طراوت
تا ابر دیدگانم بر نوگلی نیارد
هر کاو که عکس ساقی در جام می ببیند
سر را زپای مینا چون جام برندارد
آن خورده زخمه عشق وان دیده جلوه حسن
گر مطربی بنالد یا بلبلی بزارد
جز زان لبان نوشنی مرهم کجا پذیرد
داغی که لاله روئی در سینه ای گذارد
نخل وجود ما را جز غم ثمر نباشد
حاشا که نخل حرمان جز این رطب برآرد
هر کو که دید چوگان آن زلفکان فتان
چون گو سر از ارادت در پای او سپارد
دنیا بخاک کن پست بر آخرت فشان دست
آشفته مستی عشق بنگر چه نشئه دارد
جز بر علی و آلش دیگر نظر حرامست
عاشق چو گشت صادق دل بر تو می گمارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر غم و درد عشق را بیان میکند. شاعر جان خود را در راه معشوق فدا میکند و عشق را با بهار و گل تشبیه میکند، اما میگوید که این بهار بیطراوت است و نمیتواند به او شادی بدهد. او به زیبایی ساقی و جلوههای عشق اشاره میکند و میگوید که جز لبان معشوق، مرهمی برای درد عاشقی وجود ندارد. در ادامه، به غم و اندوه زندگی اشاره کرده و میگوید که هیچ میوهای جز غم برای درخت وجود ما وجود ندارد. او همچنین بر این نکته تأکید میکند که دنیا هیچ ارزشی ندارد و عشق ورزی به علی و آل او همواره حرام نیست. در نهایت، شاعر بیان میکند که عاشق واقعی باید دلش را به معشوق بسپارد و صادق باشد.
هوش مصنوعی: من جانم را فدای پیامت میکنم، اگر بادی برایم پیامی از تو بیاورد، زیرا این جان به پای محبوبم ارزشی ندارد.
هوش مصنوعی: در بهار عشق تو، ابری بیروح وجود دارد که مانع از آن میشود که اشکهای چشمانم بر روی گل نو برشته شود.
هوش مصنوعی: هر کسی که تصویر ساقی را در جام شراب ببیند، سرش را از تصویر مینا برنمیدارد.
هوش مصنوعی: عشق زخمهایی به دل میزند و زیباییها در چشمها نمایان میشود. اگر نوازندهای شکایت کند یا بلبل از زیبایی بگوید، این احساسات غیرقابل انکار است.
هوش مصنوعی: تنها از لبان شیرین میتوان مرهم بر دردهایی گذاشت که محبت و زیبایی در دل برجا میگذارد.
هوش مصنوعی: وجود ما تنها به غم و اندوه میوهای جز این نمیدهد، گناهی است که نخل بیثمری جز این میوه نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: هر کسی که زیباییهای زلفهای فریبا را ببیند، به نشانه ارادت و احترام سرش را به پای او خواهد گذاشت.
هوش مصنوعی: دنیا را تحت پای خود قرار بده و به آخرت توجه کن. در حالتی که عشق تو را به شوق آورده است، به نشئه و حالتی که این عشق به تو میدهد، بنگر.
هوش مصنوعی: فقط بر علی و خاندانش میتوان نگاهی مباح داشت. وقتی عاشق به صداقت رسید، دلش را فقط برای تو میگذارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلبر هنوز ما را از خود نمیشمارد
با او چه کرد شاید با او که گفت یارد
جانم فدای زلفش تا خون او بریزد
عمرم هلاک چشمش تا گرد از او برآرد
جان را چه قیمت آرد گر در غمش نسوزد
[...]
دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد
ابری که در بیابان بر تشنهای ببارد
ای بوی آشنایی دانستم از کجایی
پیغام وصل جانان پیوند روح دارد
سودای عشق پختن عقلم نمیپسندد
[...]
عمری که مردِ عاشق بی دوست می گذارد
هرگز روا نباشد کز زندگی شمارد
بی ذکرِ او وبال است گر یک سخن بگوید
بی یادِ او حرام است گر یک نفس برآرد
حاسد به طعنه گوید کز دوست می شکیبد
[...]
در صیدگاه دنیا هر کس که هوش دارد
جز عبرت آنچه باشد صید حرم شمارد
لب تشنه ایم افغان زان نوش لب که دارد
آب حیات و ما را لب تشنه می گذارد
لب تشنه ام فتاده در وادیی که ابرش
آبی به غیر آتش بر تشنگان نبارد
بی خوابیم چه داند شبهای هجر آن ماه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.