چه شد آن فتنه که ناگاه زمحفل برخاست
که زبرخواستنش طاقتم از دل برخاست
آتشی بود نهان در دل تنگم چون شمع
بازم آتش بسرآمد چو زمحفل برخاست
ملک و حوری و غلمان شمرندش از خویش
آن پریزاده گل چهره که از گل برخاست
من گرفتم که بصورت تو زمحفل رفتی
کی زدل نقش تو ای کعبه مقبل برخاست
وصف آن لب زلب غیر شنیدم امشب
وه که آب خضر از زهر هلاهل برخاست
یک چمن سرو چمانی تو و یک جنت حور
آدمی کی به چنین شکل و شمایل برخاست
ارنی گفت در این بادیه مجنون چو کلیم
پرتو عارض لیلی چو زمحمل برخاست
در تو ای بحر محبت چه اثر بود که نوح
دید طوفان تو از کشتی و ساحل برخاست
من زخون خواهی خود دم نزدم پیش کسی
جرم خونی است که از پنجه قاتل برخاست
رفع دیوانگی از سلسله شد آشفته
همه دیوانگی ما زسلاسل برخاست
شعله عشق تو جانان تن و جان جمله بسوخت
شکر لله زمیان پرده و حایل برخاست
هر که بسته بمیان رشته مهر حیدر
از سر سبحه و زنار و حمایل برخاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع عشق و جنون میپردازد و بیانگر احساساتی عمیق و غمانگیز است. شاعر از فتنهای ناگهانی صحبت میکند که او را از مرکز آرامش و ثباتش بیرون میکشد. آتش عشق در دل او نهان است و به تدریج شعلهور میشود. او از زیباییها و حیرتهایی که در معشوقش میبیند، سخن میگوید و تاثیری که این عشق بر جان و دلش دارد. همچنین مطمئن است که این عشق حتی شرایطی مشابه طوفانی که نوح در کشتی تجربه کرد را به وجود میآورد. در پایان، با نگاهی به دیوانگی و علاقهاش به مولا علی (ع)، تصریح میکند که هر کس به این عشق پیوند خورده باشد، از قید و بندهای دنیا آزاد شده است. شاعری با بیانی احساسی و زیباییشناسانه، جستجوی خود را در این مسیر عاشقانه توصیف میکند.
هوش مصنوعی: چه شد آن شور و هیجان که ناگهان از جمع برخاست؟ طوری که با بلند شدنش، تاب و توانم از دل رفت و فروریخت.
هوش مصنوعی: در دل تنگم آتشی پنهان بود، مانند شمعی که میسوزد. اما وقتی جلسه به پایان رسید و همه برخاستند، آن آتش هم خاموش شد.
هوش مصنوعی: او فرشتهای زیبا و باشکوه است که با وجود ظرافت و زیباییاش، میتواند بر هر چیزی که در دنیای مادی وجود دارد، فخر بفروشد. هرچه که از زیبایی و نعمتهای دنیوی باشد، در برابر زیبایی او کمرنگ و ناچیز است.
هوش مصنوعی: من متوجه شدم که وقتی تو به مراسم رفتی، چهرهات در دل من نقش بسته است، همانند کعبهای که معشوقهها به سویش میروند.
هوش مصنوعی: امشب کسی جز خودم نتوانسته زیبایی آن لبها را توصیف کند و وای بر من که نوشیدن آب خضر، در واقع از زهر هلاهل برخواسته است.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و جلوههای خارقالعاده یک چمن با درختان سرو و همچنین به زیباییهای بهشتی اشاره میکند و از وجود آدمی که به این شکل و شمایل زیبا و دلربا به دنیا آمده، حیرت و شگفتی خود را ابراز میکند. او در واقع به دقت و پیچیدگی زیبایی انسان و طبیعت میپردازد.
هوش مصنوعی: در این بیابان، مجنون به من گفت که مانند موسی، پرتو جمال لیلی را مشاهده میکند و همچون شترانی که بار را به دوش دارند، او نیز با شور و شوق به سوی محبوبش حرکت میکند.
هوش مصنوعی: در دل تو ای دریای عشق چه نشانهای وجود دارد که نوح طوفان تو را از داخل کشتی و دریا مشاهده کرد و به ساحل رفت؟
هوش مصنوعی: من به خاطر خون خواهی خودم هیچوقت پیش کسی شکایت نکردم، زیرا این که بخواهم شکایت کنم، خودش نشانهای از جرم و گناه است که از دست قاتل ناشی میشود.
هوش مصنوعی: گلایهای از دیوانگی و پریشانی است که به خاطر زنجیرهایی که به ما متصلاند، به وجود آمده است. اوضاع دیوانگی و آشفتگی ما به دلیل این قید و بندها به هم ریخته است.
هوش مصنوعی: شعله عشق تو ای محبوب، تمامی وجودم را سوزانده است. باید شکر کرد که موانع و حجابها کنار رفته و عشق تو نمایان شده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که با محبت و دوستی علی (علیهالسلام) به پیوند برمیخیزد، از تمایلات دنیوی و وابستگیهای مادی فاصله میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.