مرا بساخت میخانه تا که راهی هست
گمان مکن که مرا ره بپادشاهی هست
از آن زمان که گشودم دو چشم برویت
دو دیده کور اگر بر کسم نگاهی هست
هم از تو شکوه کنم پیش تو بعرصه حشر
مگر بغیر تو آن روز دادخواهی هست
برو که تا نکند ناز سرو در بستان
بیا که چرخ بنالد بخود که ماهی هست
کجاست برق جهانسوز من بگو او را
بیا بسوز دراین دشت اگر گیاهی هست
بپوش ساعد سیمین بگاه دعوی خلق
جز آن دو دست نگارین مگر گواهی هست
حدیث نقطه موهوم یافت دل زلبش
مگر حکیم در این نکته اشتباهی هست
دلا تو یوسف و سیمین ذقن بتان هر سو
زهر طرف چه شتاب آوری که چاهی هست
در دگر چه زنی غیر عشق آشفته
بغیر کوی مغانت مگر پناهی هست
گناه کهنه درویش شست مدحت تو
بشو زآب گر او را زنو گناهی هست
چو روسیاهی آشفته بنگری زکرم
بگو بخیل غلامان من سیاهی هست
میان واجب و امکان که ملکهاست وسیع
بجز علی تو مپندار پادشاهی هست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به میخانهای اشاره میکند که برای دلگنجی و عشق ساخته شده، نه برای رسیدن به مقام و پادشاهی. از زمانی که به چهره معشوق نگاهی کرده، دیدگانش جز به آن معشوق دیگر نمیبیند. او در روز قیامت فقط از او شکایت خواهد کرد و تأکید دارد که جز او کسی نمیتواند دادخواهی کند.
شاعر از ناز معشوق و چرخدری که به حال او مینالد، شکایت دارد و به دنبال تنهایی و دوری از اوست. او با استعاراتی همچون برق جهانسوز و یوسف، دلتنگی و عشق آتشینش را بیان میکند. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که تنها علیابنابیطالب است که شایسته مقام سلطنت است و در باقی موارد دنیا و عشق، به دنبال کوی محبوب خود است.
هوش مصنوعی: من را به وجود آوردند تا در میخانه و خوشی باشم، پس گمان نکن که من راهی به شاهی و مروج مقام های بلند دارم.
هوش مصنوعی: از زمانی که چشمانم را به روی تو باز کردم، اگر کسی به من نگاه کند، دو چشمش نابینا خواهند بود.
هوش مصنوعی: من از تو شکایت میکنم و در روز قیامت جز تو کسی نیست که از من دفاع کند.
هوش مصنوعی: برو که تا نکند درخت سرو در باغ ناز کند، بیا که زمانه در حال ناله کردن است، زیرا که در این جا ماهی وجود دارد.
هوش مصنوعی: بگو کجاست شعلهای که همهچیز را در خود میسوزاند؟ اگر در این دشت گیاهی وجود دارد، او را بیاور تا بسوزاند.
هوش مصنوعی: در باران دعوی خلق، دو دست زیبا و دلنشین را بپوشان و فقط به ساعد نقرهای خود تکیه کن، زیرا دیگر هیچ گواهی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: دل امیدوار شده است که از لبان معشوق خبری دریافت کند، اما آیا در این امیدواری خطایی وجود ندارد که حکیم بزرگ هم به آن پی نبرده است؟
هوش مصنوعی: ای دل، تو مانند یوسف هستی و زیباییهای عالم چون سیمین ذقن، در هر طرف زیباییها و معشوقها وجود دارد. چرا اینقدر شتاب میکنی و به اینطرف و آنطرف میروی، در حالی که در درونت چالهای از عشق و آرزو وجود دارد؟
هوش مصنوعی: در غیر از عشق، چه چیزی میتواند انسان را به شور و شوق اندازد؟ آیا غیر از کوی محبوب، جایی برای پناه یافتن وجود دارد؟
هوش مصنوعی: اگر درویشی گناه قدیمی دارد، با ستایش و مدح تو آن را شستشو میدهد. اما اگر او دوباره گناهی مرتکب شود، این شستشو دیگر ارزشی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: اگر بینظمی و نگرانی روسیاهی را ببینی، بگو که به خاطر بخیل بودن عهد و پیمان من، این سیاهی ناشی از رفتار غلامان من است.
هوش مصنوعی: در دنیای وسیع میان الزامات و امکانات، جز علی، هیچ کسی را به عنوان پادشاه نپندار.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کجا ز قهر تو غیر از توام پناهی هست
همان به تست مرا گر گریزگاهی هست
تو ابر رحمت و فیض تو عام آه که نیست
بغیر من ز تو گر تشنه لب گیاهی هست
نظر به جانب من نیست هرگزت ورنه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.