عین درمان شمرد عاشق بیماری را
که طلبکار تو عزت شمرد خواری را
که شَهِ عشق حیات از لب جانان دارد
دردمندت بخرد بستر بیماری را
هرکه در مصر دلش پرتو یوسف باشد
کی خریدار شود یوسف بازاری را
خیل ترکان که پی غارت جان بسته کمر
کسب کردند چشمان تو خونخواری را
نکهتی زان سر زلف ار ببرد باد صبا
نگشایند به چین دکه عطاری را
خط و خال و مژه و زلف تو با هم گفتند
دزد از این سلسله آموخته طراری را
حذر از غمزه فتان دو چشمت که بشهر
ختم کرده به جهان شیوهٔ عیاری را
من بیسیم و زر و عشق بت سیمتنی
که به یک ذره زر مینخرد زاری را
چهره زرد سزاوار بود عاشق را
عشق از کس نخرد عارض گلناری را
کی وفا دیده آشفته از این سنگدلان
طلب از پیر مغان رسم وفاداری را
آن طبیب دل مجروح علی نفس شفا
که به بیماردلان کرده پرستاری را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عشق و دردهای ناشی از آن میپردازد. شاعر عشق را به بیمار و درمان او تشبیه میکند و نشان میدهد که عشق حقیقی، گاهی با رنج و عذاب همراه است. او با اشاره به زیبایی معشوق، و قدرت چشمان او در جلب دلها، به نوعی حسرت و پیشنهاد میکند که این زیباییها باید درک شوند. در ادامه، شاعر به مشکلات و بیوفاییهای عشق اشاره میکند و میگوید که عشق واقعی از هیچ چیزی به جز خود عشق خریدار ندارد. در نهایت، به طبیب روح اشاره میکند که میتواند درد عاشقان را درمان کند و فضای فقدان وفا را به چالش میکشد. در کل، این شعر تاملاتی عمیق درباره عشق، زیبایی و درد ناشی از آن است.
هوش مصنوعی: عاشق از درد و رنجی که دارد، احساس نمیکند و بیماریاش را درمان میداند. او عزت و شرف را به خاطر تو، حتی اگر خوار و ذلیل هم شود، ارزشمند میشمارد.
هوش مصنوعی: عشق همچون شاهی است که زندگی را از لبان محبوب مینوشد. این دردکشیده که بیمار است، باید درک کند که محبوبش در این لحظه، بهترین دارو برای اوست.
هوش مصنوعی: هرکس در دل خود عشق و محبت یوسف را داشته باشد، هرگز به دنبال خرید یوسف از بازار نمیرود.
هوش مصنوعی: گروه ترکها که برای یورش به جان آماده شدهاند، با چشمان تو که نشان از طمع و خونخواهی دارد، دست به کار شدند.
هوش مصنوعی: اگر نسیم صبحگاهی یک رشته از موهای آن محبوب را به باد بدهد، دکان عطاری هرگز نخواهد توانست به لطافت و زیبایی آن دست یابد.
هوش مصنوعی: در این شعر، زیباییهای ظاهری و ویژگیهای خاص چهره تو، مثل خط، خال، مژه و زلف، با یکدیگر صحبت میکنند و نتیجه میگیرند که دزدی که در این هنر آموخته است، از این زیباییها الهام گرفته و ترفندهایش را از آنجا گرفته است.
هوش مصنوعی: مراقب فریب و ناز چشمان جذاب تو باش که در شهری که تو در آن زندگی میکنی، دنیا را به نیرنگ و فریبکاری عادت دادهای.
هوش مصنوعی: من بیپول و طلا و بیعشق هستم، ولی معشوق من به اندازه یک دانه طلا ارزشی برای اندوه و رنج من قائل نیست.
هوش مصنوعی: عاشق، با چهره زردش، سزاوار عشق است و این عشق را از هیچکس نمیخرد. زیبایی صورت گلناری او ارزشمند است.
هوش مصنوعی: هیچکس وفای واقعی را از افرادی که سنگدل و بیرحم هستند، ندیده است. از پیر مغان (شخصی با دانش و تجربه) بپرسید که چگونه میتوان به اصول وفاداری پایبند بود.
هوش مصنوعی: علی، آن پزشک ماهر، به دلهای آسیبدیده درمان میدهد و به کسانی که در رنج و درد هستند، کمک و پرستاری میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.