برهان مرا تو یارب زکرم زدام حیرت
که شدست صرف عمرم همه در مقام حیرت
چه شراب درقدح ریخت ببزم ساقی ما
که زمین و آسمان مست شده زجام حیرت
چه دیار بود عشقت که به عاشقان گذشته
همه روز روز حرمان همه شام شام حیرت
دو جماعت مخالف بسلوک رند و زاهد
همه سوخته زسودا و تمام خام حیرت
حکما که شهسوارند مصاف معرفت را
نکشیده تیغ فکرت یکی از نیام حیرت
برسول عقل گفتم چه بود پیام گفتا
همه سر بمهر نامه بودم بنام حیرت
بعقال عقل بستم همه بختیان امکان
بکفم نیفتاده بجز از زمان حیرت
نه تو خضر روزگاری و ولی کردگاری
تو بگیر دست آشفته درین مقام حیرت
گه رحمت است ایشاه باهل فارس الحق
که شدند جمله مغلوب زازدحام حیرت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به حالت حیرت و شگفتی ناشی از عشق و معرفت اشاره میکند. او از خداوند طلب میکند که برهان و دلیل روشنتری به او عطا کند، چرا که عمرش در حیرت سپری شده است. شاعر از شرابی یاد میکند که باعث مستی زمین و آسمان شده و به عشق اشاره دارد که زندگی عاشقان را پر از حسرت کرده است. او به دو دسته رند و زاهد اشاره میکند که هر دو در این حالت حیرت دچار سوختگی شدهاند. همچنین، او به حکما که در جستجوی معرفت هستند اشاره کرده و از آنها میپرسد که پیام عقل چیست، و پاسخ میشنود که همه چیز در حیرت خلاصه میشود. در نهایت، شاعر از خضر و ولی زمان میخواهد که دستش را بگیرند و او را در این مقام حیرت یاری کنند، و به رحمت الهی اشاره میکند که در این حالت حیرت به همه انسانها میرسد.
هوش مصنوعی: خداوندا، تو دلیلم باش! از ذکر و یاد تو در این حیرت و سردرگمی نجاتم ده. عمرم را صرف حیرت و تعجب کردهام و هنوز نمیدانم که در کدام مسیر باید بروم.
هوش مصنوعی: ساقی ما شرابی در لیوان ریخت که باعث شده زمین و آسمان از شگفتی و حیرت مست شوند.
هوش مصنوعی: عشق تو کجا بود که هر روز عاشقان را در حسرت و هر شب در شگفتی فرو میبرد؟
هوش مصنوعی: دو گروه مخالف، یکی دنیادار و رند و دیگری زاهد و گوشهنشین، هر دو در آتش شوق سوخته و غرق در حیرت هستند.
هوش مصنوعی: حکیمان که در حوزه دانش و معرفت همچون سوارکاران سرآمد هستند، در میدان شناخت، ابزار فکر خود را بدون توجه در دست نمیگیرند و تنها در پس پردهای از حیرت و تفکر درنگ میکنند.
هوش مصنوعی: به عقل گفتم که پیام چیست، او پاسخ داد: "تمامی نامهام تحت سیطره حیرت است."
هوش مصنوعی: عقل خود را به زنجیر کشیدم و در زندگی هیچ رازی برایم باقی نمانده است، جز این که در زمان حیرت به سر میبرم.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعری به شخصی اشاره میکند که نه تنها در مقام خوبی و دانش نیست، بلکه در آشفتهاحوالی به سر میبرد. او از او میخواهد که در این وضعیت نامعلوم و سردرگم، دست یاری به سوی او دراز کند و به نوعی همدلی و همراهی را پیشنهاد میدهد.
هوش مصنوعی: زمانی رحمت به ما روی آورد که اهل فارس به حقیقت رسیدند و همه آنها به خاطر شگفتی و حیرت مغلوب شدند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.