باز دامان که زداین آتش سودای مرا
که بود شور دگر این دل شیدای مرا
زلف بر آتش رخسار تو دامان میزد
مشتعل کرد از آن آتش سودای مرا
یار خورشید و تو خفاش و منش حربایم
زاهد انکار مکن دیده بینای مرا
باغبانا زگل و سرو کناری گیری
گربه بینی بچمن نو گل رعنای مرا
نای بربندد و برگل نکشد نغمه هزار
گر دهد گوش بسودای تو غوغای مرا
گفتمش از بت و زنار ندارم خبری
گفت بر چهره ببین زلف چلیپای مرا
آتش عشق تو سرزد زگریبانم دوش
سوخت چو شمع سحرگاه سراپای مرا
باز دیوانه و زنجیری زلفین تو شد
تا چه افتاد دگر این دل دانای مرا
غیر از آن زلف که بر گردن دل سلسله بست
کی کس آشفته برنجیر کشد پای مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از آتش عشق و شور و شوقی که به دلیل معشوقش در دل دارد، سخن میگوید. وی احساس میکند که زلف معشوقش مانند آتش بر چهرهاش میافتد و این زیبایی آتشین، دل او را مشتعل کرده است. شاعر به تضاد بین خود و معشوق اشاره میکند و از درد و رنجی که عشق به او داده، صحبت میکند. او از زاهدان میخواهد که چشم خود را به روی حقیقت نگذارند و زیباییهای عشق را ببینند. در پایان، شاعر به زنجیر و دیوانگی اشاره میکند و میگوید که زلف معشوقش او را اسیر کرده و او دیگر نمیتواند از عشق بریده شود.
هوش مصنوعی: چه کسی زودتر دامان عشق را بر من افکند که این آتش شور و عشق در دل من روشن شده و حالا دلم بیش از پیش شیدا و مجنون است؟
هوش مصنوعی: زلف تو مانند شعلۀ آتش به چهرۀ زیبایت میافتد و از این آتش، دل مرا دچار شوق و عشق میکند.
هوش مصنوعی: دوست من مانند خورشید درخشان است و تو همچون خفاشی هستی که در تاریکی زندگی میکنی. من در این جنگ عشق، با روحی خسته و دردمند به سر میبرم. ای زاهد، انکار نکن که من دیدی عمیق و روشن دارم.
هوش مصنوعی: باغبان، از گل و درخت کناری بگیر، اگر گربهای را میبینی که در کنار بچهام، گل زیبای مرا تماشا میکند.
هوش مصنوعی: اگر نای را به آواز کشیده و در دل نغمهای بپروراند، حتی اگر هزار نغمه هم بشنود، گوشش به صدای تو خواهد بود و غم و شوق من همچنان در دلش طنین خواهد انداخت.
هوش مصنوعی: به او گفتم که از معشوق و زلف خبری ندارم. او پاسخ داد که به چهرهام نگاه کن و زلف زیبای من را ببین.
هوش مصنوعی: آتش عشق تو دیشب از دل من شعلهور شد و تمام وجودم را همچون شمعی در صبح زود سوزاند.
هوش مصنوعی: دوباره عاشق و گرفتار زلفهای تو شدم، ببین که چه بلایی بر سر دل دانای من آمده است.
هوش مصنوعی: جز زلفی که دل را به خود گره زده است، آیا کسی هست که بتواند مرا از این آشفتگی نجات دهد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.