پیرانه سر هوای جوانی بسر مراست
وزآن هوا هوای جوانی پسر مراست
یعقوب وش ببیت حزن چشم خونفشان
در شاهراه مصر بیاد پسر مراست
گر آئیم بمهمان جانت بخوان نهم
از خون دل بدست همین ما حضر مراست
ای ترک غمزه سینه مردم مکن هدف
آخر نه دیده وقف بتیر نظر مراست
دلرا هوای گشت و گل و لاله زار نیست
تا داغ عشق لاله رخان بر جگر مراست
از برق خانه سوی بهارم چه منت است
زآه سحر بسینه و دل تا شرر مراست
مهر علیست میوه نخل مراد و بس
از باغ روزگار همین یک ثمر مراست
آشفته زآفتاب قیامت مرا چه غم
تا سایه شهنشه عالم به سر مراست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.