دلی نماند که ای فتنه از جفا نشکستی
مصاحبیت نه کاز کین به ماتمش ننشستی
هزار دیده زتیر فسون بدوخت نگاهت
کدام سینه که از ناوک نظر نشکستی
زدام زلف چو رستی اسیر حلقه خطی
تو را گمان بود ایدل که از کمند بجستی
تو از مژه چکنی منع اشک دیده گریان
به بیهوده ره سیلاب را بخس چه ببستی
بملک نیستی آن رند مست حکم روا شد
که اولین قدمش پا نهاده بر سر هستی
بکشتگان زسر رحمت ار گذر کنی اول
به بسملی بگذر کش به تیر غمزه بخستی
متابعان هو کامجوی و بوالهوسند
زعاشقان نسزد غیر راستی و درستی
تو را که کعبه دل خانه خداست نزیبد
که در متابعت نفس شوم بت بپرستی
عجب مدار گر ایزد ببخشدش زعنایت
بیاد دوست گر آشفته کر رندی و مستی
بآستان علی چون پناه برده ای ایدل
مکن تو بیم که از حادثات دهر برستی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف و انتقاد از یک معشوق پرداخته که به رغم زیبایی و جذابیتهایش، دلها را میشکند و باعث غم و پژمردگی میشود. شاعر به آن میگوید که تیر نظرش بسیاری را مجروح کرده و از او میخواهد تا از کین و انتقامجویی دست بردارد. معشوق به اشتباه فکر میکند که میتواند از تسلط احساسات خود فرار کند، در حالی که ارتباط او با دیگران و پیروی از نفس، او را به انحراف میکشاند. شاعر هشدار میدهد که باید در عشق وفادار و راستگو باشد و از پرستش اصالت خود دور نشود. او به این معشوق میگوید که فقط در پناه خدا و عشق به او باید اعتماد کند و در برابر مشکلات زندگی نگران نباشد.
هوش مصنوعی: هیچ دلی نمانده که تو، ای فتنه، از بدیهای خود نتوانسته باشد آن را بشکند. دوستداشتنی نیستی، چرا که به خاطر ماتم و غم تو، در کنارت ننشستهام.
هوش مصنوعی: هزاران چشم به تیر جادوی نگاهت آسیب دیدهاند، کدام دل را میتوان یافت که از تیر زهرآگین نگاه تو در امان مانده باشد؟
هوش مصنوعی: وقتی که زلف تو را شل میکنی، گمان میکنی که از دام عشق رها شدهای، اما در واقع هنوز در چنگال آن گرفتار هستی.
هوش مصنوعی: اگر از مژهات اشکی بریزد، بیفایده است که جلوی سیلاب را بگیری. این اشکهای فراوان به خاطر غم و اندوهی است که در دل دارم و نمیتوانم آن را پنهان کنم.
هوش مصنوعی: در اینجا به این معناست که شخصی در حالی که در مقام و موقعیتی نیست، با اعتماد به نفس و شجاعت عمل میکند. او با نخستین گامش به تمامی موجودات و امور اطراف خود نشان میدهد که خود را فراتر از محدودیتها و کمبودها میبیند و به نوعی در حال شکستن زنجیرهای هستی است. این فرد به عنوان یک رہنما و آزاداندیش، بر تمامی مسائل حاکم میشود و نمایانگر قدرتی است که از درون او نشئت میگیرد.
هوش مصنوعی: اگر از روی رحمتی به کشتهشدگان نگاه کنی، ابتدا با شمشیر محبت عبور کن و سپس با تیر ناز و زیبایی خود، آنها را هدف بگیر و از گزرگاه عشق عبور کن.
هوش مصنوعی: آنانی که دنبال او هستند، فقط به لذت و خوشی فکر میکنند و برای عاشقان واقعی، جز صداقت و درستی چیزی دیگر شایسته نیست.
هوش مصنوعی: تو که کعبه دل و جایگاه خداوند هستی، شایسته نیست که به خاطر پیروی از خواهشهای نفسانی، پرستش بتها را بپذیری.
هوش مصنوعی: تعجب نکن اگر خداوند به او لطف کند و از مهر دوستش بینصیب نماند، حتی اگر در حالتی آشفته و در زیر تأثیر شراب و رندی باشد.
هوش مصنوعی: به درگاه علی پناه بردی، نگران نباش که از مشکلات زندگی رها خواهی شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیامدی صنما بر دو پای بنشستی
دلم ز دست برون کردی و بِدَر جستی
نه مست بودی و پنداشتم که چون مستان
همی به حیله شناسی بلندی از پستی
سه روز شد پس از آن تا ز درد فرقت تو
[...]
ز من گسستی و با دیگران بپیوستی
مرا درست شد اکنون که عهد بشکستی
به یاد مصطبه برخاستی معربدوار
بر آتشم بنشاندی و دور بنشستی
مرا به نیم کرشمه بکشتی ای کافر
[...]
رهید جان دوم از خودی و از هستی
شدهست صید شهنشاه خویش در مستی
زهی وجود که جان یافت در عدم ناگاه
زهی بلند که جان گشت در چنین پستی
درست گشت مرا آنچ من ندانستم
[...]
به قول دشمن پیمان دوست بشکستی
ببین که از که بریدی و با که پیوستی
حلال داشت عراقی نبید و شربش را
ولیک کفت حرامست باده و مستی
خلاف کرد حجازی و گفت هر دو یکیست
حلال دادن می ازین اختلاف تا هستی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.