ای که از وهم مبرایی و بیرون ز صفاتی
همه فرعند و تو اصلی همه وصفند و تو ذاتی
همه را رنگ و نشان است و تو بیرنگ و نشانی
هرچه دارد جهتی لیک تو بیرون ز جهاتی
رهروان گمشده در راه و تو آن کعبهنهانی
تشنگان مرده در این بادیه تو آب فراتی
قدسیان را به شب و روز بود ذکری و وردی
من به وصف رخ و زلفت به عِشیٰ و و غَداتی
به شب کور چه حاجت بسم آن تاری هجران
بنشان آتش دوزخ فکفانی جمراتی
در شب هجر به بالین من ای مرگ چه آیی
درگذر ای ملکالموت فهذا سکراتی
هجر و وصل تو بود موت و حیات من عاشق
من به این معتقدم ذٰلِک مَحیا و مَماتی
همه را وفت نماز است رخ عجز به کعبه
کوی تو قبله من ذالک نسکی و صلواتی
در دیگر مزن آشفته عبث راه مگردان
جز در پیر خرابات مجو راه نجاتی
گنه هردو جهان کردهام و رویسیاهم
به جز از حب علی نیست به دفتر حسناتی
خازن گنج حقیقت تویی و مخزن حکمت
بده ای شاه نجف بر من بیمایه براتی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تمجید از خداوند و توصیف ویژگیهای او میپردازد. زبان شاعر از تجرد و فرابشری خدا صحبت میکند و بیان میکند که خداوند از همه صفات و ویژگیهای انسانی فراتر است. او به تنهایی منبع هستی و حقیقت است و تمامی موجودات دیگر فرع و وابسته به اویند.
شاعر به تشنگی و جستجوی محبت اشاره میکند و بیان میدارد که در راه خداوند، او همچون کعبهای پنهان است. در این شعر، عشق و وصال خداوند به مرگ و زندگی شاعر پیوند میخورد و او از هجران و فراق رنج میبرد.
شاعر جامهای از ندامت بر تن دارد و اعتراف میکند که گناهانش زیاد است، اما عشق به علی (ع) را به عنوان تنها ذخیره و حسنات خود میشمارد. در نهایت، او از خداوند میخواهد که بر او رحمت و بخشش کند و از خزان محبت و حکمت خود به او عطا نماید.
هوش مصنوعی: ای کسی که از خیالها فراتر هستی و ویژگیها و صفات در زندگیات فرع و تابعاند، تو اصل و جوهرهای و همه توصیفها بر گرد تو میچرخند و به تو وابستهاند.
هوش مصنوعی: همه چیز در این دنیا نشانهها و رنگهای مخصوص به خود را دارد، اما تو هیچ رنگ و نشانی نداری. هر چیزی در این جهان یک سمت و سوی مشخص دارد، اما تو فراتر از همه سمتها و جهات هستی.
هوش مصنوعی: مسافران گمشده در راه، تو بهسان کعبهای هستی که تشنگان در جستوجوی تو هستند. در این بیابان، تو مانند آب فرات، بهترین و ارزشمندترین چیزی هستی که به آن نیاز دارند.
هوش مصنوعی: موجودات پاک و فرشتهها در شب و روز ذکر و دعای خاصی دارند، اما من در شَب و بامداد فقط به تو و زیباییات فکر میکنم و ذکر میگویم.
هوش مصنوعی: به شب تار چه نیازی است وقتی که میتوان آتش فراق را فرو نشاند و نارهای دوزخ را خاموش کرد.
هوش مصنوعی: در شب جدایی، ای مرگ، چرا به سراغ من میآیی؟ پس چرا با من میگذری، ای فرشته مرگ؟ این لحظه، لحظهای پر از سختی و رنج برای من است.
هوش مصنوعی: دوری و نزدیکی تو برای من مانند مرگ و زندگی است. من به این باور دارم که چنین زندگی و مرگ من است.
هوش مصنوعی: در زمان نماز فرا میرسد، من با ناتوانی و ضعف به کعبهات روی میآورم. تو معبود من هستی و عبادت و نماز من به سمت توست.
هوش مصنوعی: به دیگران آشفته صحبت نکن و بیهوده راه نرو، جز اینکه در راهنمای کسی که در عالم خراباتی باشد، دنبال نجات بگرد.
هوش مصنوعی: در این دنیا و آن دنیا، گناهان زیادی مرتکب شدهام و چهرهام به خاطر این گناهان تاریک و غمگین است. تنها چیزی که میتواند امیدوارم کند، عشق به علی است که در دفتر اعمال خوبم ثبت شده است.
هوش مصنوعی: تو حقیقت را در خود داری و من نیازمند علم و حکمت هستم. ای شاه نجف، به من که بیارزش هستم، گواهی و ورقهای عطا کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اقتلونی یا ثقاتی ان فی قتلی حیاتی
و مماتی فی حیاتی و حیاتی فی مماتی
اقتلونی ذاب جسمی قدح القهوه قسمی
هله بشکن قفس ای جان چو طلبکار نجاتی
ز سفر بدر شوی تو چو یقین ماه نوی تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.