چه نانها خوردم از خوان محبت
که شرمم باد از احسان محبت
محبت عشق شد در آخر کار
خرابم کرد طغیان محبت
بگفتا بگذر از جان و دل و دین
به سر بردیم پیمان محبت
سر ار داری بنه پا در ره عشق
بود این گوی چوگان محبت
بود از کسوت زر تار عارم
چو خور گشتم چو عریان محبت
چه مینازی به کیوانت سپهرا
شد او دربان ایوان محبت
ز پیکان ز هجر همچون شهد خوردم
بود این شیر پستان محبت
خلیلا خوش برو در نار نمرود
که بینی گشت گلزار محبت
برید آشفته دستم از همهجا
زدم دستی به دامان محبت
بود هر جسم را جانی به ناچار
علی شد جان جانان محبت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از تجربیات خود در زمینه محبت و عشق سخن میگوید. او به یاد میآورد که چگونه از محبت دیگران بهرهمند شده و به همین دلیل دچار شرم و خجالت است. محبت برای او تبدیل به عشق شده و او را در مسیر طغیان و مشکلات قرار داده است. شاعر به یاد میآورد که چگونه به خاطر محبت، از جان و دل و دین خود گذشته است. او همچنین به قدرت عشق و تأثیر آن بر زندگی اشاره میکند و بیان میکند که محبت مانند گوی در بازی چوگان است. در نهایت، شاعر عشق را همچون جانی ضروری برای هر انسان میداند و علی (ع) را جان جانان محبت معرفی میکند. این اشعار بیانگر عمق و پیچیدگی احساسات عاشقانه و تأثیرات آن بر زندگی فردی شاعر است.
هوش مصنوعی: من از محبت و مهربانی شما نانهای زیادی خوردهام، ولی حالا خجالت میکشم از اینکه بخواهم درباره احسان و لطف شما صحبت کنم.
هوش مصنوعی: در نهایت، عشق باعث شد که دچار مشکل و آشفتگی شوم؛ احساسات شدید محبت و عشق، من را نابود کرد.
هوش مصنوعی: گفت که برای عشق و محبت باید از جان و دل و ایمان خود بگذریم و در این راه پیمانها و عهدها را حفظ کنیم.
هوش مصنوعی: سر را بر زمین نگذار و پای خود را در مسیر عشق بگذار؛ زیرا این عشق مانند گوی در بازی چوگان است.
هوش مصنوعی: وقتی از لباس طلا دور شدم و عفت خود را کنار گذاشتم، مانند خورشید در عشق آزاد و بدون حجاب شدم.
هوش مصنوعی: به چه چیزی میبالید که کیوان (زحل) به عنوان نگهبان دروازهی دوستیت قرار گرفته است؟
هوش مصنوعی: از درد جدایی مانند پیکانی که به دل نشسته است، این شیرین طعم عشق را چشیدهام.
هوش مصنوعی: ای دوست، خوشحال باش و به آتش نمرود برو، زیرا در آنجا زیباییهای محبت و عشق را خواهی دید.
هوش مصنوعی: دست بیقراریام را از هر طرف رها کردم و دستی به دامن محبت زدم.
هوش مصنوعی: هر جسمی به ناچار دارای روحی است، و علی به عنوان جان جانان، مظهر محبت است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.