گوی داند که به چوگان کسی افتاده
که به سر رفته به میدان و بسی افتاده
حالت عاشق بی دین و دل آری داند
هر که را کار دل و دین بکسی افتاده
همه تن حیرتم از آب و هوای ره عشق
که هما از چه شکار مگسی افتاده
دل مجنون بفغان ناقه لیلاش زپی
کاروان از پی بانگ جرسی افتاده
دل ببوی سر زلف تو شکار نظر است
درد شب بین که بدست عسسی افتاده
عقل اندوخته خرمن بره پرتو عشق
در ره برق عجب مشت خسی افتاده
توئی آن نور که از طور ولایت جستی
که کلیمت بشعاع قبسی افتاده
غم فردا مخور آشفته که کارت بعلیست
دادخواهی به عجب دادرسی افتاده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیف حالتی عاشقانه و حیرتانگیز از عشق است. شاعر به وضعیت افرادی اشاره میکند که در مسیر عشق گرفتار شدهاند و همچنان درمییابند که این عشق میتواند آنها را به جاهایی بکشاند که غیر قابلیت تصور است. او به سرنوشت عاشقان و درد و شوق و در عین حال حیرت از زیباییهای عشق اشاره میکند. در نهایت، شاعر بر این نکته تأکید میکند که در این مسیر عشق، نگران آینده نباشید و هر کس که در جستجوی عشق و حقیقت است، در واقع قضایای خاص خود را تجربه میکند.
هوش مصنوعی: گوی میداند که در بازی چوگان، فردی به زمین افتاده و به میدان آمده و بسیاری دیگر نیز به زمین خوردهاند.
هوش مصنوعی: هر کسی که در دل خود عشق و وابستگی را تجربه کرده باشد، میداند که عشق میتواند انسان را از ایمان و دینش دور کند و به چالش بکشد.
هوش مصنوعی: من همه وجودم پر از شگفتی است از شرایط و حال و هوای راه عشق، که پرندهی زیبای هما چگونه به دام مگس افتاده است.
هوش مصنوعی: دل مجنون از صدای شتر لیلی به شدت نگران و ناراحت شده و در پی کاروانی است که در حال حرکت است. او به خاطر این صدا اشک و فغان میکند و تمام وجودش را این احساس پر کرده است.
هوش مصنوعی: دل به زیبایی موهای تو عاشق شده است. در شبهای تار، این دل مانند طعمهای در دست نگهبانی گرفتار شده است.
هوش مصنوعی: عقل به مانند انباری پر از بره، توانایی و دانایی را جمعآوری کرده است، ولی نور عشق به شکلی خیرهکننده در راهی درخشیده است که انسان را به حیرت و تعجب وا میدارد. در این مسیر، انسانهای متوسط و بدون دانش به زمین میافتند.
هوش مصنوعی: تو همان نوری هستی که از کوه ولایت تابید و کلامت مانند شعلهای از آتش روشنایی دارد.
هوش مصنوعی: نگران فردا نباش و خود را پریشان نکن، چرا که کارت را به دست کسی سپردهای که به شکلی شگفتانگیز عدالت را برقرار میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.