جان از غم دوست رستنی نیست
زین دام هلاک جستنی نیست
آن فتنه که خاستی و برخاست
تا ننشینی نشستنی نیست
بگسست علاقهای کهاش من
پنداشتمی گسستنی نیست
از کردنِ توبه توبه کردم
این توبه دگر شکستنی نیست
آن سبزهٔ عشق کو نخورد آب
از چشمهٔ چشم رستنی نیست
از قحبه و هیز عشق و عفت
زینهار مجو که جستنی نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پیوند غمت گسستنی نیست
صید تو ز قید رستنی نیست
پیمانه شکسته ایم و خم نیز
این توبه دگر شکستنی نیست
گردی که ز راه عقل خیزد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.