چنین گفت رندی به تیمورتاش:
«خیانت اگر کردی ایمن مباش»
بهار خوش و خرمی شد چو طی
رسد شام تاریک یلدای دی
نهان گر که نیرنگ بردی به کار
دَرَد پردهات، پردهدار آشکار
بیندیش ز اندیشهٔ بد، که بد
بداندیش را سوی دوزخ برد . . .
تو، ای بندهٔ گمرَهِ ناسپاس
تو، ای ناجوانمرد حقناشناس
بگو راست ای دشمن راستی
فزون زآنچه بودی چه میخواستی
چه شد با همه هوش و عقل سلیم
به دیگ اوفتادی ز هول حلیم
ز دریا، همه بار نتوان به چنگ:
گهر برد، بیبیمِ کامِ نهنگ
ز پایانِ تو، کاشکی خائنین
بگیرند عبرت درین سرزمین
قلم، روسیَه ماندهٔ کار توست
فرومانده در ننگ افکار توست
تو، ای زشتخو، چون گلیم سیاه:
شدی حاجب دادخواهان و شاه
شب و روز، عمرت به مستی گذشت
به مستی و شهوتپرستی گذشت
به میدانِ بیعصمتی یکّهتاز
نبودی به فکر نشیب و فراز
تو، گر دامن عفتی لکّهدار
نمودی، تلافی کند روزگار
ز بدکاریات، آنچه بشنیده گوش:
نگویم؟! که داند خداوند هوش
کنون مانده در یاد من این مثل
که بهتر از اینجا ندارد محل
ز «انسان»، سگ ار دارد افغان و سوز
خود این درد، سگ داند و پارهدوز
نبود از تو خوشبختتر کس، اگر:
نیفتادی آخر درین دردسر
چو یک عمر بودی تو، مستِ غرور
خماریاش این است، چشم تو کور
چه خوش بود هر روزهات، خطّ سِیر
چطوری تو، آمشهدی، شب بخیر!
سپس باید از خاک، بستر کنی
ز رنج خوشی، خستگی در کنی!
بسی دستها از تو شد زیر دست
چه خوش دست تقدیر، دست تو بست
سر بدسگالان چو افعی بکوب
محال است از فکر بد، کار خوب
هر آن کو، خیانت به این آب و خاک:
کند، باید اینگونه گردد هلاک
تو، با دشمنِ مملکت ساختی
ولی نعمتِ خویش، نشناختی
کشانیدهای در خیانت به ننگ
همه نامِ ننگینِ تیمور لنگ
ز تخمِ حرامِ مغول یا تتار
جز از این که دیدی، توقع مدار
هویت ز هر بیهویت مجوی
به غیر از خطا، آنچه دیدی بگوی
چو گنجشک از دیدن روی بوم
مرا دل تپد زین سجلهای شوم
پس از هفتصد سال کز روزگار:
گذشت است، ماند از تو، این یادگار:
که گویند بعد از تو، یاران تو
سیهکارها، همقطاران تو:
که تیمور لنگ ار یکی بود تاش:
نبود آن یکی، غیر تیمورتاش . . .
یکی نکته باقیست، از من به گوش:
نگه دار همچون پیام سروش
به مادر، کسی جان فدا ساخته است
که از خون او پرورش یافته است
به مامِ وطن «هر که» مأنوس نیست
زنازاده در بند ناموس نیست
هر آن کس که خون خورد عمری چو من
از او باید آموخت، عشق وطن
وطندوستان، دیدهام من بسی
چه داند وطن چیست؟ هر ناکسی
وطن، چاردیوار ملک است و باغ!
وطندوست جز این، ندارم سراغ!
به راه وطن، آن کسی سوختهست
که در دیده، زین خاک اندوختهست
ز تنهای ناپاک و خونِ نجس
نباید وطندوستی کرد حس
به جان دوست دارد کس این آب و خاک
که خونش بود چون می ناب، پاک
وطندوست، ایرانیِ خالص است
نه چون خالصی زادهٔ ناقص است
وطندوستانی درین مردمند
که در کشور خویش، سردرگمند
دعاشان به درگاه پروردگار
جز این نیست دربارهٔ این دیار:
کند دشمن خانگی را هلاک
کند شر بیگانه، زین آب و خاک
خیانتگران آنچه هستند، کاش:
ببینند کیفر، چو تیمورتاش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به انتقاد از خیانتها و ناپاکیهای فردی به نام تیمورتاش میپردازد. شاعر به او هشدار میدهد که خیانت نکردن ممکن نیست و از عواقب بد اندیشههایش صحبت میکند. او تاکید میکند که انسانهای ناپاک نمیتوانند خوشبخت باشند و خیانت به وطن عاقبت تلخی دارد. در ادامه، شاعر به وطندوستی اشاره میکند و بیان میدارد که عشق به وطن باید با خون و جان خالص همراه باشد. در نهایت، او آرزومند است که خیانتکاران مانند تیمورتاش با کیفرهای جدی روبرو شوند و از عبرتهای گذشته درس بگیرند.
هوش مصنوعی: رندی به تیمورتاش گفت: «اگر خیانت کنی، نباید انتظار امنیت داشته باشی.»
هوش مصنوعی: بهار زیبا و شادابی به پایان میرسد، همانطور که شب تاریک یلدا به ما میرسد.
هوش مصنوعی: اگر کسی با نیرنگ و فریب کاری کند، روزی راز او فاش میشود و او را در معرض دیدهها قرار خواهد داد.
هوش مصنوعی: به این فکر کن که اندیشههای ناپسند چگونه میتوانند انسان را به سمت عواقب وخیم ببرند. کسی که افکار بد دارد، به سرنوشت شوم دچار خواهد شد و به مسیرهای خطرناک هدایت میشود.
هوش مصنوعی: ای بندۀ گمراه و ناسپاس، تو که شایستگیها و خوبیها را نمیشناسی و از انصاف دوری.
هوش مصنوعی: به دشمن بگو که حقیقت را بگوید، زیرا آنچه که او بوده کافی نیست و باید بیشتر از آنچه که میخواهد، واقعیت را بگوید.
هوش مصنوعی: چطور شد که با وجود همه فکر و خردت، به خاطر ترس و نگرانی به دامن مشکلات و چالشها افتادی؟
هوش مصنوعی: از دریا نمیتوان به راحتی همه چیز را به دست آورد، اما میتوان با احتیاط و بدون ترس از خطرات، جواهرات را برداشت و به هدفهای خود دست یافت.
هوش مصنوعی: ای کاش در این سرزمین، کسانی که خیانت کردند از پایان تو درس عبرت بگیرند.
هوش مصنوعی: قلم، نشانهای از کار ناتمام توست که هنوز تحت تاثیر افکار ناخوشایندت قرار دارد.
هوش مصنوعی: تو، ای کسی که چهرهات زشت است، مانند گلیم سیاه، اکنون مانع و نگهبان دادخواهان و پادشاه شدهای.
هوش مصنوعی: زندگیات در طول شب و روز به خوشگذرانی و لذتجویی سپری شد.
هوش مصنوعی: در زمانهایی که در وضعیتی بیپناه و بدون قدرت قرار داشتیم، هرگز نتوانستی بر مشکلات غلبه کنی و به موفقیتهای بزرگ فکر کنی.
هوش مصنوعی: اگر تو دامن پاکی خود را آلوده کنی، روزگار به تو پاسخ خواهد داد.
هوش مصنوعی: از بدیهایت، آنچه را که شنیدهام نمیگویم؟! زیرا تنها خداوند است که آگاه به همه چیز است.
هوش مصنوعی: اکنون در ذهن من مانده که هیچ جایی بهتر از اینجا وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر انسانی درد و رنجی را تحمل کند، اما فقط یک سگ آن را بفهمد و درک کند، آن سگ بهتر از انسان آن درد را میشناسد و احساس میکند.
هوش مصنوعی: هیچکس از تو خوشبختتر نیست، مگر اینکه در این معما یا مشکل به دام نیفتی.
هوش مصنوعی: زندگی تو پر از غرور و نشئگی بوده است و حالا این حالت به تو آسیب رسانده و باعث شده که نتوانی حقیقت را ببینی.
هوش مصنوعی: چه خوب است که هر روزه به یاد تو باشم، به ذهنم خطی از زندگیات بزنم. آمشدی، خواب خوش ببینی!
هوش مصنوعی: باید دوباره از زمین و خاک، جایی بسازی و از دردها و سختیها به خوشی دست یابی و خستگی را از خود دور کنی!
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد در زندگیشان به توکل بر خداوند و تقدیر بسنده کردهاند، اما تو با اراده و تلاش خود، سرنوشت را به دست خود گرفتهای.
هوش مصنوعی: اگر بداندیشان را به شدت بزنید، محال است که از افکار بدشان کار خوبی تولید شود.
هوش مصنوعی: هر کسی که به این سرزمین و خاک خیانت کند، سزاوار نابودی و هلاکت است.
هوش مصنوعی: تو با دشمنان کشور سازش کردهای، اما به کسانی که به تو کمک کردهاند، توجهی نداری.
هوش مصنوعی: تو با خیانتهایی که کردهای، موجب شرمساری و رسوایی نام ننگین تیمور لنگ شدهای.
هوش مصنوعی: از نسل و ریشههای ناپاک و بیپایه، انتظار چیز خوبی نداشته باش. چیزی جز آنچه که دیدهای، نباید توقع داشته باشی.
هوش مصنوعی: به دنبال پیدا کردن هویتی در میان افرادی که هیچ هویتی ندارند نباش. فقط آنچه را که به چشم میبینی، بدون هیچ اشتباهی بیان کن.
هوش مصنوعی: دل من مانند گنجشکی است که از دیدن رنگ و نقش بوم میتپد و به خاطر این سرنوشتهای بد، نگران و پریشان است.
هوش مصنوعی: بعد از گذشت هفتصد سال از عمر، تنها یاد تو باقی مانده است.
هوش مصنوعی: برخی میگویند که پس از تو، دوستانت دچار بدبختی شدهاند و همپیمانانت نیز در وضعیت ناگواری به سر میبرند.
هوش مصنوعی: اگر تیمور لنگ یکی بود، هیچ چیز دیگری وجود نداشت جز تیمور لنگ و همراهانش.
هوش مصنوعی: یک نکته باقی مانده است که باید به تو بگویم: مانند پیام سروش، مراقب و با احتیاط باش.
هوش مصنوعی: کسی که جان خود را برای مادرش فدای او میکند، همان فردی است که با محبت و مراقبت او بزرگ شده و زندگیاش را مدیون او است.
هوش مصنوعی: هر کسی که به وطن خود علاقهمند نیست و با آن آشنا نیست، مانند کسی است که از خانوادهای معلوم زاده نشده و آزاد نیست.
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند من سالها در رنج و سختی زندگی کرده است، باید از او درس عشق به وطن را آموخت.
هوش مصنوعی: من در بین وطندوستان دیدهام که خیلیها نمیدانند وطن چیست و هر کسی که لایق نیست، نظر میدهد.
هوش مصنوعی: وطن مکانی است که در آن زندگی میکنیم و همچون باغی زیباست. من هیچ وابستگی دیگری به غیر از این عشق به وطن ندارم.
هوش مصنوعی: کسی که عشق و علاقه به وطنش در دل دارد، به خاطر یادگارها و خاطراتی که از آن سرزمین در دلش مانده، دچار دلتنگی و سوختگی است.
هوش مصنوعی: از بدنهای ناپاک و خون آلوده نمیتوان محبت به وطن داشت.
هوش مصنوعی: کسی به جان دوست دارد این سرزمین و محیط را که خونش در آن مانند شراب ناب، خالص و پاک است.
هوش مصنوعی: محبّت به وطن، نشانی از عشق واقعی به سرزمین است و این عشق باید از دل و وجود انسان برآید. این عشق واقعی متفاوت است از محبتهایی که از نقص و کمبود درونی نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: افرادی در این جامعه وجود دارند که به وطن خود علاقمندند اما در آن احساس گیجی و سردرگمی میکنند.
هوش مصنوعی: دعای آنها به درگاه خدا تنها در مورد این سرزمین چنین است:
هوش مصنوعی: دشمنان نزدیک میتوانند به راحتی به ما آسیب برسانند، در حالی که شر بیگانگان کمتر خطرناک است، زیرا این خطر از سرزمین و وطن خودمان ناشی میشود.
هوش مصنوعی: کاش خائنین آنچه که هستند را ببینند و عاقبت کار خود را درک کنند، مانند کیفر تیمورتاش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.