دلم بردی نگارا وارمیدی
جزاکالله خیرا رنج دیدی
به جان چاکرت ار قصد کردی
بحمدالله بدان نهمت رسیدی
خطا گفتم من از عشقت به حکمت
معاذالله که از من این شنیدی
نیابد بیش از این دانم غرامت
که خط در دفتر جانم کشیدی
کنون باری به وصلت درپذیرم
چون با این جمله عیبم درخریدی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از معشوقهاش میخواهد که با محبت و درک خود رنجهایش را درک کند و قدردانی میکند که او به عشقش پاسخ مثبت داده است. شاعر همچنین به اشتباهات خود در بیان عشق اشاره میکند و اعتراف میکند که نمیتواند بیشتر از این درد را تحمل کند. در پایان، او آماده است تا به وصل معشوقش قبول کند، چون معشوق با عشق و فهم خود عیبهای او را خریده است.
هوش مصنوعی: دل مرا بردی ای نگار، به خاطر این محبتت سپاسگزارم. زحمت زیادی کشیدی.
هوش مصنوعی: اگر به جان خدمتگزارم قصد کردهای، خدا را شکر که به هدف خود رسیدی.
هوش مصنوعی: من به اشتباه درباره عشق تو چیزی گفتم که هیچ گاه نباید از من میشنیدی.
هوش مصنوعی: بیش از این نمیدانم چه بهایی باید بپردازم، وقتی که تو این خط را در دفتر زندگیام کشیدی.
هوش مصنوعی: حال که به عشق و وصالت رسیدم، دیگر اشکالی را که داشتم به خاطر این عشق میپذیرم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کنون کاین بزم دامادی بدیدی
سرود و آفرین هر دو شنیدی
چو بانگ سبز در سبزش شنیدی
ز باغ زرد سبزه بر دمیدی
تو در آیینهٔ روی خویش دیدی
تو پنداری سخن از خود شنیدی
چه بد کردم؟ چه شد؟ از من چه دیدی؟
که ناگه دامن از من درکشیدی
چه افتادت که از من برشکستی؟
چرا یکبارگی از من رمیدی؟
به هر تردامنی رخ مینمایی
[...]
مرا چون ناف بر مستی بریدی
ز من چه ساقیا دامن کشیدی
چنین عشقی پدید آری به هر دم
پدیدآرنده چون ناپدیدی
دهل پیدا دهلزن چون است پنهان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.