دیدی که پای از خط فرمان برون نهادی
دیدی که دست جور و جفا باز برگشادی
بردم ز پای بازی تو دست برد عمری
بازم به دست بازی تو دست برنهادی
بر کار من نهی به جفا پای هر زمانی
کارم ز دست رفت بدین کار چون فتادی
در خون و خاک پیش تو میگردم وز شوخی
در چشمت آب نیست ندانم که بر چه بادی
شاد آن زمان شوی که مرا در غمی ببینی
غم طبع شد مرا چو به غم خوردنم تو شادی
گویی از این پست به همه رنج یار باشم
نه رنجهات میرسد احسنت شاد بادی
در طالعم ز کس چو وفا نیست از تو ماند
از مادر زمانه به هر طالعی که زادی
عشقت به کار بردم و بردم چنانک بردم
عمری به باد دادی ودادی چنانک دادی
ای انوریت گشته فراموش یاد بادت
کو را هنوز در همه اندیشها به یادی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن بیان کننده احساسات عمیق شاعر نسبت به عشق و رنجهای ناشی از آن است. شاعر به وضوح از سختیها و ناکامیهایی که در نتیجه عشق به دست آورده، سخن میگوید. او از جفا و خیانتی که از سوی معشوق متحمل شده، ابراز ناراحتی میکند و احساس ناکامی و غم عمیقش را توصیف میکند. در عین حال، او به تأثیر عشق بر زندگیاش اشاره میکند و میگوید که این عشق باعث شده عمرش را به باد دهد. شاعر همچنین یادآور میشود که هنوز هم یاد معشوق در ذهنش باقی مانده و فراموشش نکرده است، حتی اگر رنج کهنه باشد. در نهایت، او بیان میکند که شادمانی معشوق زمانی تحقق مییابد که او را در غم و اندوه ببیند.
هوش مصنوعی: آیا دیدی که چگونه از زیر سلطه و فرمان بیرون آمدی و چگونه با دستان نیکو، ظلم و ستم را کنار زدی؟
هوش مصنوعی: بازی تو را از پا درآوردم و مانع شدم، اما به رغم تمام تلاشهایم، باز هم نتوانستم از دست بازی تو خلاص شوم.
هوش مصنوعی: هر جا که تو به من ستم کنی و پا بگذاری، کار من خراب میشود و در تمام زمانها از دستم میرود. به خاطر این رفتار تو، نتیجهام همیشه بد میشود.
هوش مصنوعی: من در برابر تو در اوج سختیها و مشکلات فرو میروم و از رخسار تو هیچ اثری از شادی و سرخوشی نمیبینم. نمیدانم تحت تأثیر چه شرایطی اینجا هستم.
هوش مصنوعی: زمانی خوشحال خواهی شد که من را در حال غمگینی ببینی. غم برای من به طبیعی تبدیل شده است، چون وقتی تو غمگینی، من خوشحال میشوم.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که من از این جایگاه پایین، زجر مفید دیگری را برای محبوب تحمل میکنم، نه اینکه خودم درد و رنجی را تجربه کنم. احسنت بر تو، ای شادباد!
هوش مصنوعی: در سرنوشت من وفا از هیچ دوستی نیست، از تو فقط یادگاری مانده است. هر کسی به نحوی در این دنیا به دنیا آمده است.
هوش مصنوعی: عشق تو را به کار گرفتم و به گونهای با آن زندگی کردم که تمام عمر را به هدر دادم و تو هم به طریقی به من چیزی دادی که فقط بیهوده بود.
هوش مصنوعی: ای یاد تو فراموش شده است، اما هنوز در دل و ذهن همه در خاطر دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.