گنجور

 
انوری

اگر نقش رخت بر جان ندارم

به زلف کافرت ایمان ندارم

ز تو یک درد را درمان مبادم

اگر صد درد بی‌درمان ندارم

ز عشقت رازها دارم ولیکن

ز بی‌صبری یکی پنهان ندارم

صبوری را مگر معذور داری

دلی می‌باید و من آن ندارم

مرا گویی ز پیوندم چه داری

چه دارم جز غم هجران ندارم

گر از تو بوسه‌ای خواهم به جانی

تو گویی بوسهٔ ارزان ندارم

لبت دندانم از جا برکشیدست

چو گویی با لبت دندان ندارم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عطار

اگر عشقت به جای جان ندارم

به زلف کافرت ایمان ندارم

چو گفتی ننگ می‌داری ز عشقم

که من معشوق اینم کان ندارم

اگر جانم بخواهد شد ز عشقت

[...]

مشاهدهٔ ۵ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
عراقی

نگارا، بی‌تو برگ جان ندارم

سر کفر و غم ایمان ندارم

به امید خیالت می‌دهم جان

وگرنه طاقت هجران ندارم

مرا گفتی که: فردا روز وصل است

[...]

مولانا

اگر عشقت به جای جان ندارم

به زلف کافرت ایمان ندارم

چو گفتی ننگ می داری ز عشقم

غم عشق تو را پنهان ندارم

تو می گفتی مکن در من نگاهی

[...]

جهان ملک خاتون

دلا صبر از رخ جانان ندارم

به عشق او سر و سامان ندارم

صبا از من پیامی بر، بر یار

کزین پس طاقت هجران ندارم

بود مشکل مرا درد فراقت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جهان ملک خاتون
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه