گنجور

 
انوری

دل از خوبان دیگر برگرفتم

ز دل نو باز عشقی درگرفتم

ندانستم که اصل عاشقی چیست

چو دانستم رهی دیگر گرفتم

فکندم دفتر و جستم ز طامات

خراباتی شدم ساغر گرفتم

عتاب دوستان یکسو گرفتم

کتاب عاشقی را برگرفتم

ز بهر عشق تو در بت‌پرستی

طریق مانی و آزر گرفتم