قیامت میکنی ای کافر امروز
ندانم تا چه داری در سر امروز
به طعنه زهر پاشیدی همی دی
به خنده میفشانی شکر امروز
دو هاروت تو کردی بود جان بر
دو یاقوت تو شد جانپرور امروز
لبت تا دست گیرد عاشقان را
برون آمد به دستی دیگر امروز
تویی سلطان بترویان که در حسن
ندارد چون تو سلطان سنجر امروز
به حق آنکه داد ای بت جمالت
به حال بنده یکدم بنگر امروز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سخن گویید با من کمتر امروز
که دارم دل به جای دیگر امروز
چنان سودا مزاجم را گرفته
که تلخم می نماید شکر امروز
چنان اشکم به خشک و تر رسیده
[...]
به کام غیر گردد اختر امروز
بود خون جگر در ساغر امروز
پی تعظیم قدر دلبر امروز
زخاور خور فرود آرد سر امروز
برون آرند بهر یار فایز
زکه زر و ز دریا گوهر امروز
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.