ای جهانداری که هستی پادشاهی را سزا
در جهانداری نباشد چون تو هرگز پادشا
از بشارتهای دولت وز اشارتهای بخت
شاه پیروز اختری و خسرو فرمانروا
پادشاهی یافته است از نام تو عز و شرف
شهریاری یافته است از رای تو نور و نوا
هم به دنیا از تو آبادست دین کردگار
هم به عقبی از تو خشنودست جان مصطفا
تیغ تو در قهر دشمن نایب است از ذوالفقار
تا تو اندر نصرت دین نایبی از مرتضا
از-لطافت گر سما دارد تفضل بر زمین
از وجود تو زمین دارد تفضل بر سما
مشتری با دولت پیروز تو بیگانه نیست
در بلندی و سعادت هر دو هستند آشنا
از تو بهترگوش ما نشنید و هرگز نشنود
وز تو نیکوتر ندیدست و نبیند چشم ما
گر دلیلی باید این را هست کردارت دلیل
ور گواهی باید این را هست کردارت گوا
چند خوانند از فریدون و سکندر داستان
کو فریدون گو ببین و کو سکندر گو بیا
تا بیاموزند هر دو همت بیغایتی
تا بیندوزند هر دو نعمت بیمنتها
هرکه دل یکتا کند در بیعت و پیمان تو
دورگردون بشت او را کرد نتواند دو تا
جود و عدل تو شناسم زندگانی را سبب
راستگویی جود تو آب است و عدل تو هوا
گر به چشم نصرت اندر توتیا باید همی
گرد اسبت بس بود درچشم نصرت توتیا
ور به جسم دولت اندر کیمیا باید همی
خاک پایت بس بود در دست دولت کیمیا
جان به تن پیوسته باشد تا درو مهرت بود
چون ز مهر تو جدا گردد ز تن گردد جدا
گر نبودی مهر و کینت کی بدی سود و زیان
ور نبودی خشم و عَفوَت کی بدی خوف و رَجا
اعتقاد تو شها نیک است بر خرد و بزرگ
بر تو تاوان نیست گر ناید ز بدخواهان وفا
نیست تاوان بر سرشک ابر و نور آفتاب
گر ز خارستان و شورستان برون ناید گیا
چون شود بیجاده گون شمشیر مینارنگ تو
روی هامون لعل گردد روی دشمن کهربا
کافران و ساحران را اژدها آمد به چشم
درکف تو تیغ تو واندرکف موسی عصا
سحر و کفر از فعل این و فعل آن ناچیز گشت
سٍحْر خورد آن اژدها و کُفر خورد این اژدها
تاکه از تشبیه شکل آسمان و آفتاب
هست چون پیروزهگون دولاب زرین آسیا
در سرای پادشاهی بر سریر خسروی
جاودان بادت به پیروزی و بهروزی بقا
در همه حالی موافق با مراد تو قدر
در همه کاری برابر با رضای تو قضا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عظمت و شایستگی پادشاهی است که به تواناییها و ویژگیهای او اشاره دارد. شاعر پادشاه را به عنوان سرآمد تمام پادشاهان میشمارد و برتری او را در قهر بر دشمان و برقراری عدالت و جود ستایش میکند. او به تاثیر مثبت پادشاه بر دنیا و آخرت میپردازد و او را واسطهای برای نصرت دین و کشور میداند. شاعر به نیروی پادشاهی و تاثیر آن بر حیات و خوشبختی مردم اشاره میکند و پیوستگی مهر و محبت او را با سعادت زندگی نشان میدهد. در نهایت، شاعر برای پادشاه دعا میکند که در پیروزی و خوشبختی جاودان باشد.
هوش مصنوعی: ای صاحب جهان، تو که شایسته پادشاهی هستی، در سراسر جهان هیچ پادشاهی مانند تو وجود ندارد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که خبرهای خوشی از حکومت و موفقیتهای یک پادشاه به همراه نشانههای خوبی از سرنوشت و بخت او به گوش میرسد. در واقع، اشاره دارد به پیروزیها و عظمت پادشاهی که تحت فرمان او زندگی و حکومت میشود.
هوش مصنوعی: از نام تو مقام و اعتبار پادشاهی به دست آمده و از اندیشه تو روشنی و آوازهای به بار آمده است.
هوش مصنوعی: دنیا به خاطر وجود تو در آبادانی است و در آخرت نیز به خاطر رضایت تو، جان پیامبر اکرم (مصطفی) خوشنود است.
هوش مصنوعی: تیغ تو در هنگام جنگ با دشمن، همچون ذوالفقار به نمایندگی از تو عمل میکند و تو در راه یاری دین، جانشینی از علی (مرتضا) هستی.
هوش مصنوعی: اگر آسمان به خاطر لطافت خود بر زمین لطف دارد، زمین نیز به خاطر وجود تو بر آسمان لطف دارد.
هوش مصنوعی: مشتری و دولت پیروز با هم ناآشنا نیستند، در موفقیت و سعادت هر دو به یکدیگر نزدیک و آشنا هستند.
هوش مصنوعی: گوش ما هرگز صدایی بهتر از تو نشنیده و نخواهد شنید و چشمان ما هرگز تماشای زیبایی بهتر از تو نداشته و نخواهند داشت.
هوش مصنوعی: اگر نیاز به دلیلی باشد، کردار تو دلیل است. و اگر گواهی لازم باشد، عمل تو بهترین گواه است.
هوش مصنوعی: چند نفر از داستانهای فریدون و سکندر میخوانند، اما اگر میخواهی فریدون را ببینی، بیا و نگاه کن؛ و اگر سکندر را میخوانی، برو و او را ببین.
هوش مصنوعی: هر دو باید تلاش و کوشش بینظیری داشته باشند تا بتوانند به نعمات و برکات بیپایانی دست یابند.
هوش مصنوعی: هر کس که با تمام وجود به عهد و پیمان تو وفادار باشد، برای او زمانی به پایان میرسد که دیگر نتواند دو دل داشته باشد و به دور از وفاداری به تو زندگی کند.
هوش مصنوعی: سخاوت و انصاف تو را میشناسم که زندگی به واسطه آنها شکل میگیرد. سخاوت تو مانند آب و انصاف تو مانند هواست.
هوش مصنوعی: اگر در چشم نصرت و پیروزی، نیاز به تماشای توتیا (مادهای پزشکی برای تقویت بینایی) باشد، پس در واقع، اسب تو باید به دور آن چشم بچرخد. اشاره به این دارد که گاهی برای رسیدن به موفقیت به چیزهایی نیاز است که شاید در ابتدا ضروری به نظر نرسند.
هوش مصنوعی: اگر در کیمیاگری بر خودت قدرت و ثروت به دست آوری، تنها با خاک پای تو هم میتوان به موفقیت دست یافت.
هوش مصنوعی: تا زمانی که جان در بدن باشد، محبت تو نیز در آن وجود دارد؛ اما زمانی که محبت تو از جان جدا شود، جان هم از بدن جدا خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر محبت و دشمنی تو نبود، سود و زیانی هم در کار نبود. و اگر خشم و بخشش تو نبود، نه ترسی بود و نه امیدی.
هوش مصنوعی: ایمان تو نسبت به خوبیها درست است. برای کسانی که بزرگ و خردمند هستند، اگر از بدخواهان وفایی نیابند، مشکلی نیست و عذاب و مجازاتی برایشان نخواهد بود.
هوش مصنوعی: هیچ جریمهای بر گناه اشک ابر و نور خورشید وجود ندارد، اگر گیاه (زندگی) از میان خارزار و شوق و شور بیرون نیاید.
هوش مصنوعی: زمانی که شمشیر تو، که همچون جادهای بینهایت است، به حرکت درآید، چهرهی دشمن، که رنگش برنزه شده، به رنگ لعل (زرشکی) تبدیل خواهد شد.
هوش مصنوعی: در مقابل کافران و جادوگران، قدرت تو همانند اژدهایی است که در چشمانت میدرخشد. تیغ تو است که در دستت میدرخشد و در برابر آنان، مانند عصای موسی، تو را یاری میکند.
هوش مصنوعی: سپیده دم و بیایمانی به خاطر اقدامهای این و آن بیاهمیت شدند. سحر و جادو به آن اژدها آسیب زد و بیدینی به این اژدها لطمه وارد کرد.
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی و درخشش آسمان و خورشید اشاره شده است، که همچون یک چرخ طلا که در آسیاب میچرخد، درخشان و جالب توجه به نظر میرسند. این توصیف نشاندهندهٔ زیبایی و زرق و برق آسمان و نور خورشید است.
هوش مصنوعی: در کاخ پادشاهی، بر تخت فرمانروایی، همواره برایت پیروزی و خوشبختی و جاودانگی آرزو میکنم.
هوش مصنوعی: در هر شرایطی مطابق خواسته تو هستم و در هر کار، تقدیر من با رضایت تو سازگار است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عسکری شکر بود تو گو بیا می شکرم
ای نموده ترش روی ار جا بد این شوخی ترا
از که آمختی نهادن شعرهائی شوخ چم
گر برستی شاعران هرگز نبودی آشنا
کشه بربندی گرفتی در گدائی سرسری
[...]
پادشا بر کامهای دل که باشد؟ پارسا
پارسا شو تا شوی بر هر مرادی پادشا
پارسا شو تا بباشی پادشا بر آرزو
کآرزو هرگز نباشد پادشا بر پارسا
پادشا گشت آرزو بر تو ز بیباکی تو
[...]
تا دل من در هوای نیکوان گشت آشنا
در سرشک دیده ام کرد این دل خونین شنا
تا مرا بیند بلا با کس نبدد دوستی
تا مرا بیند هوی با کس نگردد آشنا
من بدی را نیک تر جویم که مرد مرا بدی
[...]
شاعران بینوا خوانند شعر با نوا
وز نوای شعرشان افزون نمی گردد نوا
طوطیانه گفت و نتوانند جز آموخته
عندلیبم من که هر ساعت دگر سازم نوا
اندران معنی که گوید بدهم انصاف سخن
[...]
آفتاب اندر شرف شد بر جهان فرمانروا
کرد دیگرگون زمین و کرد دیگرسان هوا
داد فرمان تا کند در باغ نقاشی سحاب
کرد یاری تا کند در راغ عَطّاری صبا
گلبن از یاقوت رمّانی نهد بر سر کلاه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.