ای دو رخ تو پروین وی دو لب تو مرجان
پروینت بلای دل مرجانت بلای جان
پشتم شده چون گردون اندر پی آن پروین
چشمم شده چون دریا اندر غم آن مرجان
دودی است مگر خطتگلبرگ در آن پیدا
ابری است مگر زلفت خورشید درو بنهان
دودی که فکنده است او در خرمن من آتش
ابری که گشادست او از دیدهٔ من باران
چشم تو زدل خستن کردست مرا عاشق
زلف تو به جان بردن کردست مرا حیران
گر دل بخلد چشمت، شاید که تو پی دلبر
ورجان ببرد زلفت زیبد که تویی جانان
رنجی است مرا در تن زان چشم پر از افسون
دردی است مرا در دل زان زلف پر از دستان
رنجی که ز دیدارت در وقت شود راحت
دردی که زگفتارت در حال شود درمان
در بزم نیفروزد بیطلعت تو مجلس
در رزم نیاراید بیقامت تو میدان
بیطلعت تو مجلس بیماه بود گردون
بیقامت تو میدان بیسرو بود بستان
از تازگی و سرخی لاله است تو را چهره
وز روشنی و پاکی لولوست تو را دندان
لؤلؤ نشنیدم من در بُسَّد نوش آگین
لاله نشنیدم من در سنبل مشک افشان
صورتگر چینستان بر خط تو دارد سر
زیرا که ز خط داری عارض چو نگارستان
خطی است بدیع آیین بر دایرهٔ سیمین
جون خط شهابالدین در مملکت سلطان
ممدوح هنرپرور، بوبکر بلند اختر
جمشیدِ همه لشکر خورشیدِ همه ایران
صدری که مباد او را تا دهر بود آفت
بدری که مباد او را تا چرخ بود نقصان
از رسم بدیع او افروخته شد حضرت
وز رای رفیع او آراسته شد دیوان
تیمار هنرمندان گشته است بدو شادی
دشوار خردمندان گشته است بدو آسان
مخدوم شد از جاهش صد چاکر خدمتگر
ممدوح شد از جودش صد شاعرِ مِدحَتخوان
آن کاو نکند یادش یادش نکند گردون
وان کاو نبرد نامش نامش نبرد کیوان
آنجا که سخنگوید فرمان بَرَدش دولت
وآنجا که هنر ورزد یاری کندش کیهان
تا فعل چنان دارد، یزدان کندش یاری
تا قول چنان دارد دولت بردش فرمان
هرجند که از شوره بیرون ندمد سوسن
هرچند که از آتش بیرون ندمد ریحان
با آب سخای او ریحان دمد از آتش
با باد رضای او سوسن دمد از سِندان
ای پیش معزّالدین با حِشمت و با تمکین
وی پیش قوامالدّین با قدرت و با امکان
از قدرت و امکانت هر روز فزاید این
در حشمت و تمکینت هر روز فزاید آن
بی رای تو بخشش را هرگز نبود حجت
بیطبع تو آتش را هرگز نبود نیران
آنجا که کنی همّت حاتم بودت خادم
وآنجا که دهی نعمت چاکر بودت نعمان
با کین تو گر هرمز یک روز کند بیعت
با مهر توگرکیوان یک روزکند پیمان
کیوان شود از مهرت مسعودتر از زهره
هرمز شود ازکینت منحوستر از کیوان
گر بگذردی دودی از خشم تو بر جنت
ور بر جهدی بادی از جود تو بر نیران
از خشم تو بر جنت رضوان شودی مالک
وز جود تو در نیران مالک شودی رضوان
آباد بر آنکلکت کز بخت لقب دارد
تدبیر گر دولت تصویرگر دوران
بینندهٔ هر صورت بیدیدهٔ صورتبین
دانندهٔ هر حکمت بیخاطر حکمت دان
تیری استکه رفتارش سنبل کند از نسرین
مرغی است که منقارش گوهرکند از قطران
ماند به یکی کوکب کش مشک بود گردون
ماند به یکی مرکبکش سیم بود میدان
زان ابر موافق را باشد سبب نصرت
چون تاج نهد بر سر بر عاجکند جولان
دو ابر همی بینم مُضمَر شده در فعلش
یک ابر همه راحت یک ابر همه طوفان
آن ابر موافق را باشد سبب نصرت
وین ابر مخالف را باشد سبب خذلان
نادر شده چون افسون از عیسی بن مریم
معجز شده چون ثعبان از موسی بن عمران
گویی که تویی عیسی، او هست تو را افسون
گوییکه تویی موسی او هست تو را ثعبان
ای اصل همه نیکی در روشنی و پاکی
جسم تو همه جان شد جان تو همه ایمان
مدح تو معزّی را شد فاتحهٔ دفتر
سکر تو معزی را سد خاتمهٔ دیوان
در نکتهٔ اشعارش مدح تو بود معنی
بر نامهٔ اقبالش نام تو بود عنوان
هستند یک از دیگر زیباتر و نیکوتر
احسان توکردستش مدّاحتر از حسّان
تا هفت زمین باشد از هفت فلک ساکن
تا هفت فلک باشد بر هفت زمینگردان
بر هفت زمین بادا اقبال تو تا محشر
احسان تو را اَحسنت اَحسنت تو را احسان
زیباتر و فرّختر نیسان تو از تِشْرین
نیکوتر و خرّمتر تِشْرین تو از نیسان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جذابیت معشوق است که با توصیفاتی شاعرانه از او یاد میشود. شاعر از چهره و قیافه معشوق میگوید و آنها را با اشیاء زیبایی مانند پروین و مرجان مقایسه میکند. احساس عشق و شوق او به این معشوق به صورت عمیقی بیان شده است. همچنین شاعر به قدرت و نفوذ معشوق در زندگی دیگران اشاره میکند و او را مظهر خوبیها و نیکیها میداند. در نهایت، این اثر به مدح شخصیتی بزرگ و محترم در جامعه پرداخته و بر اهمیت و ویژگیهای بارز او تأکید میکند.
هوش مصنوعی: ای چهرهی زیبای تو همچون ستارهی پروین و لبهایت مانند مرجان است. زیبایی تو برای دل من زحمت و عذاب است و این دشواریها برای جانم نیز دردآور است.
هوش مصنوعی: پشتم مانند آسمان شده و به دنبال آن ستاره پروین هستم. چشمانم همچون دریا، در غم آن گوهر مرجان پر از احساسات و شور و غم است.
هوش مصنوعی: شاید در این دود، نشانههایی از زیبایی خط تو پنهان باشد، و در این ابر، زلفهای تو مانند خورشید نهفته شده است.
هوش مصنوعی: دودی که او در کوره زندگی من ایجاد کرده، مثل آتشی است که به خاطر بارانی که از چشم من میریزد، به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: چشمهای تو مرا خسته کرده و این عشق به زلف تو به جانم رسیده است و در حیرت و شگفتی قرار دادهام.
هوش مصنوعی: اگر چشمانت دل مرا بخواهند، شاید تو به دنبال محبوب باریکاندام خود باشی، و زیبایی موی تو به تو میآید که تو جانان من هستی.
هوش مصنوعی: چشمهای فریبندهای که به من نگاه میکنند، به من درد و رنجی در بدن میدهند، و زلفهای دلربا و زیبا، عواطف و احساسات مرا در دل دچار درد و غم میکنند.
هوش مصنوعی: درد و رنجی که از دیدن تو در زمان خاصی به من میرسد، در واقع راحتی و آرامش به همراه دارد و دردی که از گفتار تو در حال حاضر احساس میکنم، میتواند به نوعی درمان شود.
هوش مصنوعی: در میهمانی، اگر چهرهی تو نباشد، مجلس روشن نمیشود؛ و در میدان جنگ نیز، بدون قامت تو، هیچ مبارزهای به وجود نمیآید.
هوش مصنوعی: بدون زیبایی تو، مجلس همچون شب تار است و آسمان بدون قامت تو، باغی بدون درخت و سرو به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: چهرهی تو به خاطر تازگی و سرخی گل لاله زیباست و دندانهایت چون مروارید درخشنده و پاک هستند.
هوش مصنوعی: من هرگز صدای مروارید را در گلهای خوشبو نشنیدهام و همچنین عطر لاله را در سنبل مشکی حس نکردهام.
هوش مصنوعی: صورتگر چینی بر روی چهرهات نشسته است، زیرا که زیباترین نقشها و خطوط چهرهات مانند نگارستانی است.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی اشاره میکند به یک اثر هنری خاص که به شیوهای استادانه بر روی سطح نقرهای خلق شده است. این اثر به نوعی نشاندهندهٔ هنر و خلاقیت میباشد و به نام شخصیتی مشهور در یک سرزمین خاص اشاره میکند.
هوش مصنوعی: مدحی که از هنرمندان و بزرگانی چون بوبکر، که در راس لشکرهاست و مانند ستارهای درخشان در آسمان ایران میدرخشد.
هوش مصنوعی: هرگز نباید سکوی بلندی که در آن هستی به بدی دچار شود، زیرا وجود او تا زمانی که جهان پابرجاست، به طور کامل است. اگر خدایی ناکرده نقصی به او برسد، تا زمانی که آسمان برقرار باشد، زیانبار است.
هوش مصنوعی: به خاطر هنر خلاقانهاش، مقام حضرت روشن شد و با آراستگی نظرات عمیق او، دیوانها به زیبایی تمام شدند.
هوش مصنوعی: شاد کردن هنرمندان به دست او مشکل شده است، اما برای خردمندان این کار آسان شده است.
هوش مصنوعی: از جایگاه والای او، صد خدمتکار به زانو درآمدند و از بخششهای او، صد شاعر را به خیال سرودن مدح و ستایش برانگیخت.
هوش مصنوعی: هر کس که خود به یاد دیگران نباشد، آسمان نیز او را فراموش خواهد کرد. و هر کس که نامش را در دلها نپروراند، ستارهها نیز او را فراموش میکنند.
هوش مصنوعی: در جایی که فرد توانایی بیان نظر و سخن گفتن داشته باشد، به او موفقیت و قدرت میدهد و در جایی که هنرمندی و توانایی در خلق آثار وجود داشته باشد، کائنات و طبیعت به او کمک میکنند.
هوش مصنوعی: هر کس که چنین عمل کند، خدا او را یاری میکند و هر کس که چنین سخن بگوید، دولت بر او فرمانروایی خواهد کرد.
هوش مصنوعی: هرچند که در خاک شور نمیتواند گل سوسن رشد کند، و هرچند که در آتش نیز گیاه ریحان نمیتواند سر بر آورد.
هوش مصنوعی: با آب فراوان او، ریحان (گیاهی معطر) به خاطر گرما به اهتزاز درمیآید و با وزش باد ملایم او، سوسن (گلی زیبا) بر روی زمین شکوفا میشود.
هوش مصنوعی: ای کسی که در برابر معزالدین با شکوه و عظمت ایستادهای، و در برابر قوامالدین با قدرت و توانایی قرار داری.
هوش مصنوعی: هر روز بر تواناییها و امکانات تو افزوده میشود و از لحاظ مقام و قدرت نیز هر روز بیشتر میافزایی.
هوش مصنوعی: بدون نظر تو، بخشش هرگز دلیل نمیشود و بیمیل تو، آتش هرگز به شعله نمیافتد.
هوش مصنوعی: هرجا که بخواهی دست به کار نیکو بزنید، به بزرگی حاتم، کسی خدمتگزار شما خواهد بود و هرجا که generosity یا بخشش کنی، مانند نعمان مورد احترام و قدردانی قرار خواهی گرفت.
هوش مصنوعی: اگر هرمز روزی به خاطر کینهات با تو بیعت کند، و اگر کیوان یک روز پیمانی با تو ببندد،...
هوش مصنوعی: کیوان به خاطر محبت تو خوشبختتر از ستاره زهره و هرمز به خاطر کینهات بدبختتر از کیوان خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر خشم تو به قدری شدید باشد که دودی از آن به بهشت برود، یا اگر بخشش و generosity تو به قدری باشد که بادی از آن به دوزخ بوزد، نشاندهنده تأثیر عمیق احساسات و رفتارهای انسان بر سرنوشت اوست.
هوش مصنوعی: اگر خشم تو بر بهشت برین بیفتد، تو را مالک آن میکند و اگر رحمت و بخشش تو بر دوزخ جاری شود، تو را مالک آن نیز میسازد.
هوش مصنوعی: سرزمین تو به خاطر بخت نیکو، رونق و آبادانی دارد. چون تدبیر به دست توست، میتوانی سرنوشت و وضعیت زمانهات را به خوبی ارزیابی کنی.
هوش مصنوعی: هر کسی که به ظواهر دنیا نگاه میکند، اگر بینای واقعی نباشد نمیتواند درک درستی از آنها داشته باشد. همچنین، کسی که به عمق حکمتها نمینگرد، به معنای واقعی آن حکمتها پی نخواهد برد.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی و جذابیت دو چیز میپردازد. تیر، که به عنوان سمبل بلاغت و زیبایی رفتار اشاره شده، در واقع نمایانگر قدرت و تأثیرگذاری است. همچنین، پرندهای که با منقار خود گوهرها را میسازد، به نوعی نشاندهنده هنر و خلاقیت در تبدیل چیزهای معمولی به زیبا و ارزشمند است. در کل، این تصویرسازیها بیانکننده جذابیت و زیبایی در طبیعت و هنر هستند.
هوش مصنوعی: در آسمان، ستارهای وجود دارد که بویی مانند مشک را پخش میکند و در میدان، حیوانی است که بار بر دوش سیم میکشد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی ابرهای مناسب و دوستدار به بارش بیافتند، میتوانند باعث پیروزی و موفقیت شوند؛ همچون زمانی که تاجی بر سر گذاشته میشود و جلوهای از عظمت و شکوه را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: دو ابر را مشاهده میکنم که در رفتارشان نهفته است؛ یک ابر نمایانگر آرامش و راحتی است و ابر دیگر نشانهی طوفان و آشوب.
هوش مصنوعی: ابرهای موافق و همراستا باعث پیروزی و موفقیت میشوند، در حالی که ابرهای مخالف و ناهمخوان، سبب شکست و ناکامی میگردند.
هوش مصنوعی: در اینجا به دو معجزه اشاره شده است. یکی از معجزات عیسی (ع) که با افسون و جادو برخورد دارد و دیگری معجزه موسی (ع) که به شکلی مانند تغییر شکل مار به عصا توصیف شده است. این کلمات نشاندهنده نادر بودن این معجزات و تاثیرگذاری آنها در زمان خود هستند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که تو مانند عیسی هستی، زیرا او برای تو جاذبهای خاص دارد. همچنین، تو شباهتی به موسی داری، چرا که او نیز به تو قدرتی میبخشد که همانند مار تسخیرکننده است.
هوش مصنوعی: تو سرچشمهی تمام خوبیها هستی، وجود تو مظهر روشنی و پاکی است. روح تو سرشار از زندگی و ایمان است.
هوش مصنوعی: مدح و ستایش تو، باعث تسلی خاطر حزنزدهای شد و به نوعی پایاننامه یا نتیجهگیری او را رقم زد. همچنین، تاثیر سکر و شوق تو، مانع نهایی و حد و مرز دیوانی دیگر است.
هوش مصنوعی: در اشعارش، ستایش و تحسین تو به وضوح دیده میشد و در نامهٔ موفقیتش، نام تو به عنوان نشانهای مشخص قرار داشت.
هوش مصنوعی: در میان انسانها، بعضی از افراد زیبا و نیکو هستند، ولی تو که احسان و خوبی به دیگران میکنی، از همه آنان برتر و ستودنیتر هستی.
هوش مصنوعی: تا زمانی که هفت زمین وجود داشته باشد از هفت آسمان، و تا زمانی که هفت آسمان بر هفت زمین بچرخند.
هوش مصنوعی: به هفت سرزمین، خوشبختی و شایستگی تو حاکم باشد تا روز قیامت، بر نیکوییها و احسانهای تو، آفرین و تحسین فرستاده شود.
هوش مصنوعی: نیسان زیبا و خوشیمنتری نسبت به تشرین است و تشرین هم شادابتر و بهتر از نیسان میباشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا دل بود ای دلبر تا جان بود ای جانان
با مهر تو دارم دل با عشق تو دارم جان
گر دل ببری شاید زیرا که تویی دلبر
ور جان ببری زیبد زیرا که تویی جانان
هوش از همه بستانی چون غمزه کنی ناوک
[...]
جانان نکند هرگز، هرگز نکند جانان
شادان دل ما یکدم، یکدم دل ما شادان
هجرش چو کشد ما را، ما را چو کشد هجرش
صد جان بدهد وصلش، وصلش بدهد صد جان
دردم چو بود از پی، از پی چو بود دردم
[...]
هان! ای دلِ عبرتبین! از دیده عِبَر کن! هان!
ایوانِ مدائن را آیینهٔ عبرت دان!
یکره ز لبِ دجله منزل به مدائن کن
وز دیده دُوُم دجله بر خاکِ مدائن ران
خود دجله چنان گرید صد دجلهٔ خون گویی
[...]
چند از پی نان برپا در پیش کسان چون خوان
خاینده هردونی چون گوشت برای نان
ای روبه پرحیلت، تا کی چو سگان جویی
از بهر یکی من نان، دوری زیکی منان
تا چند کمیت می افتاده ترا در سر
[...]
رو مذهب عاشق را برعکس روشها دان
کز یار دروغیها از صدق به و احسان
حال است محال او مزد است وبال او
عدل است همه ظلمش داد است از او بهتان
نرم است درشت او کعبهست کنشت او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.