جاودان باد دولت سلطان
دل او شاد باد و بخت جوان
رای او پاک و همتش عالی
تیغ او تیز و ملکش آبادان
کرده با بخت او قضا بیعت
کرده با قَدر او قَدَر پیمان
دست او روز بزم گوهر بار
تیغ او روز رزم خونافشان
هر ندیمش به فرّ افریدون
هر غلامش به عدل نوشروان
روز بزم است و روزگار نشاط
فَروَدین است در مه آبان
به چنین روز شاد باشد دل
در چنین بزم تازه باشد جان
ساقیا رَطل باده بر پیمای
مطربا دست بَر سوی دستان
ای بزرگان عصر نوش کنید
یاد شاهنشه زمین و زمان
می روشن به یاد طلعت شاه
قوّت خاطرست و قُوت روان
پادشاهی که هست گیتی بخش
شهریاری که هست شهرستان
از جهان کوشش و ازو بخشش
وز فلک طاعت و ازو فرمان
میزبانان و میهمانان را
پیش ازین دیدهاند خلق جهان
میزبانی که دید چون سرهنگ
میهمانی که دید چون سلطان
شادباش ای خدایگان بزرگ
حکم تو بر بزرگ و خرد روان
همچنین باده نوش و خرم زی
مجلس آرای و کام خویش بران
تا بپاید فلک تو نیز بپای
تا بماند جهان تو نیز بمان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یاد کن: زیرت اندرون تن شوی
تو برو خوار خوابنیده، ستان
جعد مویانت جعد کنده همی
ببریده برون تو پستان
پیر فرتوت گشته بودم سخت
[...]
آمد ای شاه دوش ناگاهان
فیلسوفی به نزد من مهمان
پاک چون رای تو ز دوده سخن
تیز چون تیغ تو گشاده زبان
گفت با من زهر دری و شنید
[...]
جاودان شاد باد شاه جهان
دولت او قوی وبخت جوان
تندرستیش باد و روزبهی
کامکاری و قدرت و امکان
همچو دلها بدوفروخته باد
[...]
امهات و نبات با حیوان
بیخ و شاخند و بارشان انسان
بار مانند تخم خویش بود
سر بیابی چو یافتی پایان
چون سخنگوی بود آخر کار
[...]
ای ببالا بلای آزادان
آرزوی دلی و رنج روان
تنم از عشق تو نوان و نزار
دلم از رنج تو نژند و نوان
آرزوی جوان و پیری تو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.