معزِّ ِ دین ِ یزدان است سلطان
عزیز از نام او شد دین یزدان
شهنشاهی مبارک چون سکندر
جهانداری همایون چون سلیمان
نگه کن دولت و فرمان او را
که دولت بست با فرمانش پیمان
در این فرمان نبینم هیچ تقصیر
در این دولت نبینم هیچ تاوان
نگردد چرخ گردان جز به کامش
خدایا چشم بد ز او دورگردان
ایا بخشنده کف شاه سخاورز
و یا فرخنده پی شاه سخندان
بهاری تاجداری روز مجلس
جهانی کامکاری روز میدان
قضا تیر تو شد بر قوس دولت
قدر گوی تو شد در خم چوگان
کف تو چون دم عیسی مریم
دل تو چون کف موسی عمران
ببری پنجهٔ شیران به شمشیر
بدوزی دیدهٔ دشمن به پیکان
بهعالم چون تو سلطانی نبودست
ز نسل و گوهر سلجوق و خاقان
سپاه تو همه میرند و شاهند
همی پرور سپاه اندر سپاهان
ز مهمان کوشش آمد وز تو بخشش
ز شاهان طاعت آمد وز تو فرمان
عماد دولت از فر تو شاد است
فزود از دولت تو شادی جان
سپهداری که سازد میهمانی
چنو باشد سزای چون تو سلطان
چنین مهمانی و مهمان که دیدست
زهی مهمانی اندر خورد مهمان
رهی گر شرح مهمانی بگوید
یکی از صدهزاران گفت نتوان
همیشه تا بود نقصان و آفت
همیشه تا بود دشوار و آسان
جمالت را مبادا هیچ آفت
کمالت را مبادا هیچ نقصان
همیشه نامه شاهنشاهی را
ملک شاه محمد باد عنوان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ستایش معزالدین یزدان و ویژگیهای برجسته او به عنوان یک پادشاه میپردازد. شاعر او را به مثابه سلطان و دیندار میشناسد و او را با شخصیتهای تاریخی مانند سکندر و سلیمان مقایسه میکند. در ادامه، از موفقیت و قدرت او در اداره کشور و ایجاد آرامش و دوستی صحبت میکند. شاعر همچنین به بخت و اقبال عالی او اشاره میکند و میخواهد که هیچ آسیبی به جمال و کمال او نرسد. در نهایت، شعر با خوشامدی به شاه محمد پایان مییابد و او را شایسته فرمانروایی میداند.
هوش مصنوعی: سلطان بزرگ و محترم از دین خدا حمایت میکند و به همین دلیل، نام او نیکو و بالا است.
هوش مصنوعی: شاهی مبارک و خوشبخت مانند سکندر که در جهان فرمانروایی میکند و با عظمت مانند سلیمان.
هوش مصنوعی: به اوضاع و احوال توجه کن و ببین که چگونه نعمت و موفقیت به واسطهی دستور و فرمان او برقرار شده است.
هوش مصنوعی: در این دستور هیچ نقصی نمیبینم و در این حکومت هیچ هزینهای نمیبینم.
هوش مصنوعی: چرخ گردان فقط به خواستههای خود میچرخد، خداوندا، چشم بد از او دور باشد.
هوش مصنوعی: آیا بخشندهای مانند شاه سخاورز وجود دارد، یا خوشبختیای مانند شاه سخندان؟
هوش مصنوعی: بهار، زمان شکوفایی و زیبایی است و روز مجلس جهانی به معنای روزی است که در آن تلاشهای مشترک و موفقیتها به نمایش گذاشته میشوند. همچنین، روز میدان نماد تلاش و مبارزه در راستای دستیابی به موفقیت و کامیابی است. این عبارت به نوعی نویدبخش فصل جدیدی از تلاشها و دستاوردهای جمعی است.
هوش مصنوعی: سرنوشت تو مانند تیر قضا به هدف رسیده و قدرتت همچون گوی در بازی چوگان در اختیار است.
هوش مصنوعی: دست تو مانند نرمش دم عیسی مریم است و دل تو مثل کف موسی عمران میدرخشد.
هوش مصنوعی: در اینجا، گفته میشود که مانند یک شیر قوی و دلیر باید با شمشیر خود به دشمن حمله کنی و او را به چالش بکشی. باید چنان قوی و مصمم باشی که دید دشمن را به تیر و پیکان خود تبدیل کنی و قدرت و عزم خود را به رخ بکشانی.
هوش مصنوعی: در دنیا کسی چون تو، که از نسل و اصل سلجوق و خاقان باشد، سلطانی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: تمام لشکر تو میمیرند و به سوی سلطنت میروند، همانگونه که پادشاهان سپاه را در دل سپاهیان تربیت میکنند.
هوش مصنوعی: کوشش مهمان به خاطر توست و بخشش از تو نشأت میگیرد. اطاعت و فرمان از سوی تو است که به شاهان رسیده است.
هوش مصنوعی: شادی و خوشبختی مردم به خاطر وجود تو افزایش یافته است و از این رو، خوشحالی و سرزندگی روح آنها هم بیشتر شده است.
هوش مصنوعی: سربازی که مهمانی برپا میکند، سزاوار آن است که سلطانی چون تو داشته باشد.
هوش مصنوعی: در چنین مهمانی و دیدن این مهمان، واقعاً از این مهمانی و مهمانیاش باید ستایش کرد.
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد برای تو از تجربه مهمانیها سخن بگوید، نمیتواند بهطور کامل و دقیق احساسات و تجربیات متعددی که در دل این تعداد مهمانی وجود دارد را بیان کند.
هوش مصنوعی: همیشه در زندگی کمبودها و مشکلات وجود دارد و در کنار آن همواره چالشها و آسانیها نیز وجود دارد.
هوش مصنوعی: زیبایی تو نباید هیچ آسیبی ببیند و کمال تو نباید هیچگونه نقصی پیدا کند.
هوش مصنوعی: همواره نامهای که از سوی پادشاه صادر میشود باید تحت عنوان "ملک شاه محمد" باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه چیزست آن رونده تیرک خرد؟
چه چیزست آن پلالک تیغ بران؟
یکی اندر دهان حق زبانست
یکی اندر دهان مرگ دندان
ملک آن یادگار آل دارا
ملک آن قطب دور آل سامان
اگر بیند بگاه کینش ابلیس
ز بیم تیغ او بپذیرد ایمان
بپای لشکرش ناهید و هرمز
[...]
بدان گردیست آن سیمین زنخدان
بدان خمیدگی زلفین جانان
یکی گوئی که از کافور گوییست
یک گوئی که هست از مشگ چوگان
چه چیزست آن خط مشکین و آن لب
[...]
ز من معزول شد سلطان شیطان
ندارم نیز شیطان را به سلطان
سرم زیرش ندارم، مر مرا چه
اگر بر برد شیطان سر به سرطان؟
همی دانم که گر فربه شود سگ
[...]
زمان از وی پدید آمد به فرمان
به نزد برترین جوهر ز گیهان
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.