ای گهرپاک کز خزاین افلاک
بر سر بازار آخشیج فتادی
آب جواهر بلون چهره ببردی
داد طراوت به حسن و ملح بدادی
در دل یاقوت خون زغبن گره شد
چون تونقاب مشیمه باز گشادی
در شرف خاندان فضل فزودی
گر صدف دودمان ملک نزادی
روشنی سینه ها چو اختردینی
تا گذران جهان چو صورت دادی
درج ظهور تو گشاده ولایت
چشم جهان خیره ش ز پرتوزادی
از ورق تر فشاند شاخ ز نزهت
رقص طرب در گرفت بادرشادی
راستی الحق نگین خاتم دوران
جز تو نشائی که دُر پاک نهادی
زین پدرو مادر چوابر وچودریا
گرچه یتیم آمدی یتیم مبادی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای دل عشاق را بروی تو شادی
غایت مقصود و منتهای مرادی
در دلم آتش نهاده ای، چه توان گفت؟
هرچه نهادی بجای خویش نهادی
آتش عشق تو بود بادی دولت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.