زلف چون بر عذار میفکنی
لیل را در نهار میفکنی
چون لبت مست لطف میگردد
باده را در خمار میفکنی
جانی آویخته است برفتراک
تا نظر بر شکار میفکنی
هر کجا مهر در میان آمد
خویشتن بر کنار میفکنی
خرما با تو کی دود که بجور
اسب بر روزگار میفکنی
همچو سوزن، اگرچه سرتیزی
بخیه بر روی کار میفکنی
صف ناموس تو شکست آرد
زانکه در چنگ یار میفکنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.