گنجور

 
اهلی شیرازی

دلم بریان و تن سوزان و آهم آتشین باشد

تو آتشپاره‌ای دل در تو بستن اینچنین باشد

تو آن سر وی که سر بر آسمان داری زناز خود

من آن خارم که در راه تو رویم بر زمین باشد

اگر دزدیده در روی تو میبینم مکن عیبم

ترا دزدیده خواهد دید اگر روح الامین باشد

چو خواهی کشتنم روزی بفردا مفکن این فرصت

بکش ای عمر من ترسم که مرگم در کمین باشد

گدای تست اهلی سر بهر یاری فرونارد

چو لیلی خرمنی باید که مجنون خوشه چین باشد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode