سوز حدیث شمع زبان را خبر نکرد
حرف سر زبان بدل کی اثر نکرد
غوغای رستخیز برآید ز عاشقان
آن مست نازنین چه سر از خواب بر نکرد
طوبی که سرفرازی باغ بهشت یافت
هرگز ز شرم قامت او سربدر نکرد
کردم طمع بجرعه جامش قضا نهشت
آه از قضا که رحم بما آنقدر نکرد
زان آفتاب حسن مه بخت نو نشد
تاسوی من بگوشه چشمی نظر نکرد
عیبش مکن حسود اگر از رشک ما بمرد
در عمر خویش بهتر از این یک هنر نکرد
هرگز نکرد سوی من آن عشوه گر نگاه
کز عشوه رخنه دگرم در جگر نکرد
اهلی نظر نسبت به تیغ از جمال دوست
این شوخ دیده بین که ز کشتن حذر نکرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان احساسات عمیق و دردهای عاشقانه خود میپردازد. او از سوزش دل و مشکل بیان عشق میگوید و تأکید دارد که عاشق محبوبش را در خواب نمیکند بیدار، و حتی محبوب در برابر او شرم دارد. شاعر از عدم کامیابی در رسیدن به محبوب و شرم از زیبایی او شکایت میکند و به تقدیر ناتوانی که مانع از رسیدن به عشقش میشود، اشاره میکند. او همچنین از حسادت و رشک دیگران به عشق خود سخن میگوید و به عدم توجه محبوب به خود اشاره میکند. در نهایت، شاعر به زیبایی و خطرناک بودن عاشق اشاره میکند و نشان میدهد که عشقش چقدر عمیق و دردناک است.
هوش مصنوعی: شمع در دل خود ناراحتی و سوزی دارد که نمیتواند آن را با زبان بیان کند؛ زیرا تنها محتوای درونش را نمیتواند به کلمات تبدیل کند و این احساس واقعی و عمیق، تأثیری بر کلام و بیان ندارد.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، هیاهویی از سوی عاشقان بلند میشود و این محبوب دلفریب هنوز از خواب بیدار نشده است.
هوش مصنوعی: درخت طوبی به خاطر زیبایی و شکوهی که دارد، در باغ بهشت سرودست نمیزند و از شرم قامتش هرگز سر بلند نمیکند.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از آرزوی خود برای نوشیدن یک قطره از جام محبوبش سخن میگوید و از بدشانسی خود lament میکند که سرنوشت به او رحم نکرده و این آرزو را برایش تحقق نیافته است.
هوش مصنوعی: از آن خورشید زیبایی، که با بخت خوب به وجود آمده است، هیچگاه به من نگاه نکرد و حتی یک نظر هم به من نینداخت.
هوش مصنوعی: حسود را سرزنش نکن، چرا که اگر به خاطر حسادت ما جانش را از دست داد، او در تمام عمرش کار بهتری از این نکرده است.
هوش مصنوعی: هرگز آن معشوق که به زیبایی خود مینازد، به من ننگریست، در حالی که نگاهی به من انداخت که زخم دیگری در دل من به جا گذاشت.
هوش مصنوعی: اهلی به تماشای زیبایی معشوق میپردازد و توجه میکند که این معشوق چقدر زیباست. در عین حال، او متوجه میشود که حتی با وجود این جذابیت، معشوق از صدمه زدن و کشتن نیز ابایی ندارد. این تضاد در زیبایی و خطر، جالب توجه است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر کو چو شمع ز آتش دل تاج سر نکرد
سر در میان مجلس عشّاق بر نکرد
بر خط عشق ماه رخان چو قلم کسی
ننهاد سر که همچو قلم ترک سر نکرد
آنکس شکست قلب که بیمش ز جان نبود
[...]
دلبر برفت و بر دل تنگم نظر نکرد
وز آه سوزناک جهانی حذر نکرد
بگرفت اشک ما دو جهان سر به سر ولی
آن بی وفا ز لطف سوی ما گذر نکرد
آهم گذشت و بر فلک هفتمین رسید
[...]
رو بر رَهَش نهادم و بر من گذر نکرد
صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد
سیلِ سرشک ما ز دلش کین به در نَبُرد
در سنگِ خاره قطرهٔ باران اثر نکرد
یا رب تو آن جوانِ دلاور نگاهدار
[...]
بگذشت یار و سوی اسیران نظر نکرد
کردیم ناله در دل سختش اثر نکرد
خاک رهش شدیم که بوسیم پای او
از سرکشی و ناز بر آنجا گذر نکرد
ما را چه سود اشک چو سیم و رخ چو زر
[...]
از جیب حسن سرو قدی سر بدر نکرد
کز خجلت تو خاک مذلت به سر نکرد
برق اجل به خرمنی آتش نزد دلیل
تا مشورت به خوی تو بیدادگر نکرد
چشمت ز گوشهای یزک غمزه سر نداد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.