چشم ز گریه خانه مردم پر آب کرد
طوفان اشک من همه عالم خراب کرد
گفتی لب مراست بدلها حق نمک
حقا که این نمک جگر من کباب کرد
ز امید می ز لعل تو مردیم در خمار
با ما شراب لعل تو کار سراب کرد
وصلت نصیب مردم بیدار شد ز بخت
مارا بعشوه نرگس مستت بخواب کرد
حسنت چراغ دیده و دل هر دو بر فروخت
کاری که کرد حسن تو کی آفتاب کرد
اهلی رضای دوست پسندد ز کام خود
از هرچه خوانده است همین انتخاب کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق عاشقانه و دلشکستگی شاعر پرداخته است. شاعر از طوفان اشک و غم خود میگوید که خانه مردم را پر آبی کرده و زندگیاش را خراب کرده است. او از ندامت و درد ناشی از عشق سخن میگوید و اشاره میکند که عشق معشوقش، خودخواهانه و دلخراش است. شاعر همچنین به یادآوری لحظههای شیرین وصال و اثرات عمیق زیبایی معشوقش بر دل و دیدهاش میپردازد و در انتها به این نتیجه میرسد که عشق واقعی، انتخاب دلخواه است که با درک و رضایت از سوی معشوق همراه است.
هوش مصنوعی: چشمانم از شدت گریه خانه مردم را پر از آب کرد و طوفان اشک من همه جهان را ویران ساخت.
هوش مصنوعی: تو گفتی که لب من، جایی برای دلهای دیگر است. حقیقتا این نمک که بر جگر من ریخته، مرا به شدت آزار میدهد و حالتم را خراب کرده است.
هوش مصنوعی: ما از امید شراب لعل تو در حالت خمار جان دادیم و نوشیدن آن باعث شد زندگیامان به سراب تبدیل شود.
هوش مصنوعی: دوری ما در خواب و خیال پایان یافت و عشق تو به ما رسید؛ در حالی که بخت ما در حسرت بود. زیبایی و دلبری تو، ما را در خواب غفلت فرو برد.
هوش مصنوعی: زیبایی تو همچون نوری است که چشم و دل را روشن کرده است. کار حسن تو چنین بود که مانند آفتاب درخشید و همه چیز را تحت تأثیر خود قرار داد.
هوش مصنوعی: اهلی به رضایت دوست اهمیت میدهد و از خواستههای خود، هر چیزی که خوانده باشد را انتخاب کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یک قطعه سوی بنده فرستاد مجددین
کان را بصد قصیده نشاید جواب کرد
معنی روشن وی و الفاظ عذب وی
آنکرده با سخن که بسنگ آفتاب کرد
خط شریف او بنکوئی چوآن نگار
[...]
آبم ببرد دلبر و چشمم پر آب کرد
جان مرا بر آتش هجران کباب کرد
تا در نقاب هجر نهان گشت روی او
بر روی من زخون دل من خضاب کرد
از رحمت آفرید جمال تو را خدای
[...]
ای خسروی که آتش تیغ تو روز کن
در قلب چرخ زهرۀ مرّیخ آب کرد
دارای ملک، شاه مظّفر پناه دین
کت چرخ نام خسرو مالک رقاب کرد
طبعت بر شحه یی سر خورشید غوطه داد
[...]
صاحبقران و صاحب دیوان عمید ملک
ای آنکه هرچه کرد ضمیرت صواب کرد
ای خواجه ای که نافذ تقدیر در ازل
ذات ترا ز جمله جهان احتساب کرد
وی سروری که هر نفس از خاک درگهت
[...]
لعل لب تو اشک مرا خون ناب کرد
زان شیشه های سبز فلک پر شراب کرد
عکس رخت نمود در آیینه سپهر
نامش خرد به شب مه و روز آفتاب کرد
مشتاق تو به چشمه خور می کند نظر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.