آن عید مشتاقان که من قربان او صد جان کنم
یکبار اگر نامش برم صد بار جان قربان کنم
من بت پرست و عاشقم اما نمی گویم بکس
شرط است کز نامحرمان عشق بتان پنهان کنم
پروانه وارم بی زبان جانرا بخاموشی دهم
گلبانگ شهرت میزنم چون بلبلان افغان کنم
گفتم که بیروی توام دشوار باشد زندگی
گفتا بیک تیر نظر دشواریت آسان کنم
با آنکه صد چاکم بود در سینه و لب بسته ام
چون غنچه در خونم کشد هرگه لبی خندان کنم
چون دردمندان غمت دردی بصد جان میخرند
بیدرد باشم من اگر درد ترا درمان کنم
پیرم چو اهلی ایجوان امروز میدان زان تست
پیش آ که من چوگان صفت سردر سر میدان کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا جان کنم
ای عارفان، ای عارفان، جانها بحق جانان کنم
ای سالکان، ای سالکان، اندر پناه من شوید
تا جغد را سربرکنم، شهباز در جولان کنم
ای صادقان، ای صادقان، صدق آورید از جان و دل
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.