گنجور

 
ادیب الممالک

به دستش گاه تیغ و گاه خامه

به پیشش گه کتاب و گاه دفتر

سنان در خدمتش با خامه همدوش

قلم در حضرتش با تیغ همسر

گزیده خاطرش از فضل صد فصل

گشوده بر رخش از علم صد در

نفرساید دلش در خدمت شاه

نیاساید تنش از کار لشکر

همه کار جهان گیرد بدستی

تهی ماند مر او را دست دیگر

وز آن دست تهی پر کرد دایم

تهی دستان گیتی دامن از زر