گنجور

 
ادیب الممالک

آن شنیدم خیمه ای از شاه روس

ارمغان بر ناصرالدین شاه شد

خیمه ای کز ارتفاع و عرض و طول

اطلس گردون بر او کوتاه شد

در فضائی ساختندش استوار

میخ بر ماهی ستون بر ماه شد

خسرو صاحبقران را در نظر

هم پسند افتاد و هم دلخواه شد

ناگهان مشکوه ملک آمد در آن

وین سخت جاری در آن افواه شد

کز ورود این خر بی سم و دم

خیمه شاهنشهی خرگاه شد