ایا خجسته دبیری که کلک مشکینت
سواد مقله بن مقله گشت در توقیع
رهین طبع بلیغت فرزدق است و جریر
غلام کلک رشیقت حریری است و بدیع
رفیعتر ز تو در روزگار نشناسم
که هم برتبه رفیعی و هم بنام رفیع
مرا که گوش ز گفتار ناکسان کر بود
شده است درگه اصغای گفته تو سمیع
خلیل احمد ای کاش زنده بود امروز
ز فکرت تو بیاموخت صنعت تقطیع
تو را عروضی و شاعر همی توان گفتن
نه آن کسی که نداند مدید را ز سریع
نسیم خوی تو در مرغزار فضل و هنر
همان کند که به بستان نسیم فصل ربیع
ازین سپس به بهشتت همی کنم تعبیر
که هم بطبع لطیفی و هم به قلب وسیع
ایا سپهر فصاحت ایا جهان کمال
که علم و فضل و هنر خاصه تو شد به جمیع
بدین دو بیت برای بروز مهر درون
بر آمدم به مقام جسارت و تصدیع
چو بالبداهه سرودم روا مدار که خصم
ز عیب جوئی بر شعر من کند تقریع
به بنده وعده الماس کرده بودی و کرد
تسامح تو به کامم شراب سم نقیع
روا مدار که من بنده در جهان گردم
شهید غصه الماس چون شهید بقیع
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زهی خجل ز معالیّ تو سپهر رفیع
زهی رهین ایادیّ تو شریف و وضیع
بهاء دولت و ملّت که تاج معنی را
خرد بگوهر لفظ و می کند ترصیع
زعکس خاطر تو تیغ آفتاب صقیل
[...]
نشستهای ز دل تنگ بر در تصدیع
دمیکه واشود این قفل عالمیست وسیع
به خویش گر نرسی آنقدر غرابت نیست
که سرکشیدهای از کارگاه صنع بدیع
طلب ز هرچه تسلی شود غنیمتگیر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.