بزن ای دلبر هر هفت کرده
نوای دوستی را هفت مرده
مفاعلین مفاعلین مفاعیل
هزج آغاز کن در هفت پرده
سروده و ستروع آهنگ است پرده
دلیر و چابک و جنگی نبرده
بط صهبا و میر باده نوشان
دگر نوباوه بطیخ سرده
قسم سوگند و قول و شرط دمدار
کتاب بیع و پیراهن نورده
سرای بی روانان دخم و دخمه
چو کاهو کب بود تابوت مرده
مر آن، جذوار را با کاکنج گوی
مه و پروین، نگار پشت پرده
قباله بیت و مزد آسیابان
بود در پارسی این هر دو ترده
کنیزک داده باشد عبد بنده
اسیری را که بفروشند برده
بود کاغاله و کاژیره قرطم
چو خبه خاکشی زردچوبه هرده
شش انداز اوستاد نردبازان
بت آراسته، هر هفت کرده
بود روشن سپهر از هفت خاتون
شود بینا دو چشم از هفت پرده
کمیت اسب کهَر اشقرع کرنگ است
مجنس اکدش و ویژه است جرده
بود آلا و شعله اخگر آذر
و رزم آتش خدوک و جمره خرده
تنک نان و غیار قوم موسی
نگاه و بالش و مجموع گرده
مرخشه نحس و فرخنده مبارک
چو پیشانی چکاد و چهره چرده
بود گرد دهان پتفوز و بدپوز
کفل باشد سرین و کلیه گرده
چو ویلان طفره و ویلانج حلوا
فلاته میده حلوا رهشه ارده
درسته عفو و کین توزی زلیفن
و جرگر، مفتی و چابک شکرده
بود فرتور عکس و طبع دان چاپ
غراره مضمضه ارابه غرده
ترقی روز به ضدش فرارون
چو پرمر انتظار و درد درده
ضروری وایه و دربای و وایست
جمد یخ منجمد باشد فسرده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یکی بت را خدای خویش کرده
یکی خورشید و مه را سجده برده
سنانش ، موی باریکی سترده
ز چشم موی بینان موی برده
یکی صندوق بودی قفل کرده
که استادش نهفتی زیر پرده
کنون بین کاختر هر هفت کرده
چها بیرون دهد از هفت پرده
به ذهنی تیره و طبعی فسرده
دلی از محنت و اندوه مرده
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.