ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۲۰ - نام انگشتان به زبان فارسی و تازی و فرانسه

ای که دل‌ها را کشد زنجیر زلفت در کمند

کام شکر کرده تلخ از رشک لعل نوشخند

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

از رمل این قطعه را برخوان به آواز بلند

نام پنج انگشت را در سه زبان آرم به نظم

تا بدانی قدرت طبع مرا ای هوشمند

اولین ابهام و پس سبابه پس وسطی بود

خنصر و بنصر به تازی بشنو از من بی‌گزند

در زبان پارسی شد نامشان بی‌گفت‌وگو

شست، و دشنامی، میانه، نیز بنیام، و کلند

نیز در لفظ فرانسه «پوس » و «اندکس » آمده

بعد از آن «مدیوس » و «انولر» «اری کولر» پسند