گنجور

 
 
 
ابوسعید ابوالخیر

گر در طلب گوهر کانی کانی

ور زنده به بوی وصل جانی جانی

القصه حدیث مطلق از من بشنو

هر چیز که در جستن آنی آنی

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از ابوسعید ابوالخیر
فرخی سیستانی

ای دوست مرا دید همی نتوانی

بیهوده چرا روی ز من گردانی

بی جرم و جنایتی که از من دانی

چون پیر خر از نیش، ز من ترسانی

ازرقی هروی

اقبال براندت که حکمت خوانی

ور نام طلب کنی ز نان در مانی

بردار مرا ز خاک اگر بتوانی

تا پیش تو بر خاک نهم پیشانی

قطران تبریزی

ای آنکه به روی، قبلهٔ خوبانی

دل را دل و تن را تن و جان را جانی

گفتم به دلت خریدم از نادانی

اکنون که پدید است به جان ارزانی

مسعود سعد سلمان

شوخی صنمی خوشی کشی خندانی

طوطی سخنی و عندلیب الحانی

چون برده دلم به لابه و دستانی

لابد پس دل روم چو سرگردانی

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه