|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر غم و اندوه گوینده است که روزها و شبهایش به سختی میگذرد. او از خیالات و یاد آن محبوب با زلف درازش سخن میگوید و احساس میکند که زمان به کندی میگذرد و هر شب برای او همچون هزار شب طول میکشد.
هوش مصنوعی: زندگیام پر از غم و اندوه است و روزهای من به همین حال میگذرد. عجیب است که این عمر گرانبها به همین صورت سپری میشود.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه هر شب به فکر آن موهای بلند تو هستم، احساس میکنم که هزار شب گذشته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این قافلهٔ عمر عجب میگذرد!
دریاب دمی که با طَرَب میگذرد؛
ساقی، غم فردای حریفان چه خوری.
پیش آر پیاله را، که شب میگذرد.
هر شب به تو با عشق و طرب میگذرد
بر من زغمت به تاب و تب میگذرد
تو خفته به استراحت و بی تو مرا
تا صبح ندانی که چه شب میگذرد
امشب که ز وصلم بطرب میگذرد
از غصه بمن شبی عجب میگذرد
گردم نزنم، فغان که غم میکشدم؛
ور شکوه کنم، آه که شب میگذرد
بنگر بنگارم که عجب میگذرد
جان است توئی که بلب میگذرد
آن گردن سیمین بمیان زلفین
روزی است که در بین دو شب میگذرد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.