چاره داغ گرفتم که به مرهم سازم
غم دل را چه کنم، دل به چه خرّم سازم
شده از نقش رخت پرگل از آن دردم مرگ
دامن دیده نیارم که فراهم سازم
بس که هر لحظه شکست دگرم پیش آمد
صد مصیبت را یک حلقه ماتم سازم
گریه عادت شده در هجر توام ورنه مرا
گریه نیست کز او درد دلی کم سازم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.