گنجور

 
ابوالحسن فراهانی

شعله ی شوق تو از پا ننشیند به عبث

هردمم غوطه دهد اشک به دریای دگر

هر زمان از طرفی جلوه کند زان هردم

همچو دیوانه فهم روی به صحرای دگر

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode