تا به گلشن رفته ای بلبل به فریاد آمده
کآن که گل را بی وفایی می دهد یاد آمده
سرو را از بندگی سرو قدت آزاد کرد
در چمن زان رو خطابش سرو آزاد آمده
سلسله از بهر داد آویختندی پیش ازین
زلف او را سلسله از بهر بیداد آمده
می کشد عشق انتقام عاشق از هرکس که نیست
شاید این از قصه ی پرویز و فرهاد آمده
مژدهٔ قتلم مگر آورده قاصد از برش
زآن که غمگین رفت از پیش من و شاد آمده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.