مطلب هرکس که بینی مالی و جاهی بود
ترک مال و مطلب دنیا مرا شاهی بود
بخت معذور است گر از حال ما آگاه نیست
خفته را از حال بیداران چه آگاهی بود
میکشد یارم به جرم آن که میخواهی مرا
چون زیم جایی که تقصیرم نکوخواهی بود
شاهد بالا بلندم چون خرامد سوی باغ
سرو اگر پیشش نیارد سجده کوتاهی بود
آب چشمم تا به ماهی رفت و آهم تا به ماه
شاهد سوز درونم ماه تا ماهی بود
گفت در عشقم نهای یکرنگ پرسیدم چرا
گفت شاهد اشک آل و چهرهای کاهی بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شبم در کلبة دل ماهتاب از یاد ماهی بود
تمنّای دو چشمم توتیای خاک راهی بود
نبود آن قوّتم از ناتوانیهای دل، ورنه
خرابی دو عالم از دلم در بند آهی بود
خوشا عهدی که با من هر جفا کان تندخو میکرد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.