گنجور

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۶ - ستایش سخن و حکمت و اندرز

 

باز دانی که در وجود آن چیست

که‌ابدالدهر می‌تواند زیست

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۸ - آغاز داستان بهرام

 

پیش از آن حالتش به سالی بیست

چند فرزند بود و هیچ نزیست

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۹ - بر تخت نشستن بهرام به جای پدر

 

هرکه می‌زاد در جهان می‌زیست

دخل بی‌خرج شد‌، ازین به چیست‌؟!

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۴ - اندرز گرفتن بهرام از شبان

 

تا بگوید که این خرابی چیست

اصل و بنیاد این خرابی کیست

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۴ - اندرز گرفتن بهرام از شبان

 

گفت با هر یکی گناه تو چیست

از کجائی و دودمان تو کیست

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۵ - شکایت کردن هفت مظلوم

 

گفتم ای سیّدی‌! گمان تو چیست‌؟

تا به ترتیب تو توانم زیست‌

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۷ - فرجام کار بهرام و ناپدید شدن او در غار

 

وانکه داند که اصل جانش چیست

جان او بی جسد تواند زیست

نظامی
 

ظهیر فاریابی » مثنویات » شمارهٔ ۲

 

شهر بر من به زاریان بگریست

که تو بی او چگونه خواهی زیست ؟

ظهیر فاریابی
 

عراقی » عشاق‌نامه » آغاز کتاب » بخش ۱۰ - حکایت

 

نیست مخلوق آنکه دایم زیست

هر که باقی است ذکر او باقی است

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل دوم » بخش ۳ - مثنوی

 

چون به آخر رسید خوش بگریست

گفت: بیچاره این عراقی کیست؟

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل هشتم » بخش ۶ - مثنوی

 

گفت اتابک که: محرم او کیست؟

باز پرسید ازو به خفیه که: چیست؟

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » خاتمة‌الکتاب » بخش ۳ - مثنوی

 

زین سخن‌ها خلاصه دانی چیست؟

آنکه: دور از تو من ندانم زیست

عراقی
 

سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۱۱

 

تو بر اوج فلک چه دانى چیست ؟

که ندانى که در سرایت کیست ؟

سعدی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۹
sunny dark_mode