چون بدید این غزل بدین سان خوب
ملتفت شد به طالب آن مطلوب
دست یازید و بر گرفت و بخواند
در بد و نیک این سخن میراند
چون به آخر رسید خوش بگریست
گفت: بیچاره این عراقی کیست؟
گفتم: ای جان جان، من مسکین
در بیابان عشق گفتهام این
گفت: آنگه شود مرا باور
که بدین قافیت یکی دیگر
بر بدیهه بگویی اندر حال
باشد این در فراق و آن ز وصال
آن غزل در فراق جانان بود
وین یکی در وصال باید زود
گفتم: ای مایهٔ سخن گفتن
از تو بنوشتن و ز من گفتن
گفت: کو کاغذ و دوات و قلم؟
دادمش: تا نوشت این غزلم:
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، راوی به گفتوگو با شخصی میپردازد که غزلی زیبا را میخواند و تحت تأثیر آن قرار میگیرد. او از غزل غمگین و عاشقانهای که در فراق محبوب نوشته شده، احساساتی عمیق را بروز میدهد و در انتهای شعر گریه میکند. سپس از راوی میخواهد که غزلی دیگر در وصف وصال بنویسد. راوی با اشاره به اینکه داستان غزل عشق و فراق را در بیابان عشق سروده است، بر اهمیت مضمونهای مختلف در اشعار تأکید میکند و در نهایت به او کاغذ و قلم میدهد تا غزل جدیدی بنویسد.
هوش مصنوعی: زمانی که این غزل را با این زیبایی دید، به شدت به خواسته خود توجه کرد و به دنبال آن مطلوب رفت.
هوش مصنوعی: دست به کار شوید و آن را بردارید و در مورد خوبیها و بدیها این گفته را بگویید.
هوش مصنوعی: وقتی کار به پایان رسید، او با خوشحالی اشک ریخت و گفت: این عراقی بیچاره کیست؟
هوش مصنوعی: به تو میگویم، ای عزیزم، من در سختیهای عشق، در این دشت وسیع تنها و بیپناه، این سخن را گفتهام.
هوش مصنوعی: گفت: آن زمان به من ایمان میآورد که کسی دیگر در این قافیه پیدا شود.
هوش مصنوعی: بگویید که در حال حاضر، یکی از آنها در فراق است و دیگری در وصال.
هوش مصنوعی: این شعر درباره دو حالت متفاوت از عشق صحبت میکند. در یک حالت، شاعر در فراق معشوق است و شعرش با اندوه و حسرت پر شده است. در حالت دیگر، شاعر در وصال و نزدیکی به معشوق قرار دارد و احساسش باید سریع و پرشور باشد. به همین دلیل، این دو نوع احساس در شعرهای شاعر به تصویر کشیده شدهاند.
هوش مصنوعی: گفتم: ای منبع الهام برای صحبت کردن، اینکه دربارهٔ تو بنویسم و از من بگویی.
هوش مصنوعی: شخصی پرسید که کاغذ و دوات و قلم کجاست؟ من آنها را به او دادم تا این غزل را بنویسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.