هوش مصنوعی: منجمی به خانهاش آمد و مرد بیگانهای را دید که با همسرش نشسته و درباره او دشنام میداد. این کار سبب فتنه و آشوب شد. مردی با درایت که از این وضعیت باخبر بود، به منجمی گفت که تو چگونه میتوانی درباره اوضاع آسمانها داوری کنی در حالی که از وضعیت درون خانهات بیخبر هستی؟
برگردان به زبان ساده
# منجّمی به خانه در آمد، یکی مردِ بیگانه را دید با زنِ او به هم نشسته. دشنام و سقط گفت و فتنه و آشوب خاست. صاحبدلی که بر این واقف بود، گفت:
هوش مصنوعی: یک منجمی وارد خانهاش شد و مردی غریبه را دید که با همسرش نشسته است. او به شدت عصبانی شده و دشنام و ناسزا گفت و در نتیجه میان آنان جنجال و اختلاف افتاد. کسی که از این وضعیت آگاه بود، به او گفت:
حسن مستاجران در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۳، ساعت ۱۲:۰۸ نوشته:
البته ای شعر باید حالت ضرب المثل داشته باشد مثل اینست که دانشمندی با میکرسکپ در ازمایشگاه اجزای ریز را به بیند ونداند که لوله های خانه اش پوسیده شده است وبزودی دیوار خیس میشود
Ario در ۹ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۰۷ نوشته:
این سخن استاد سخن کاملا صحیح است. آقای مستاجران واژه منجم را مترادف دانشمند فرض کرده اند در حالیکه مراد همان شیادانی است که با رمل و اسطرلاب به نوعی فال بینی می پرداختند. البته ما دانشمندان ستاره شناس هم داشته ایم که آن مطلب دیگری است.
karim saeed در ۷ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۳ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۶ نوشته:
با سلام . این حکایت دوقسمت دارد یک قسمت خانه شخص است که به معنی نزدیک ترین مکان به ان فرد یا افراد مورد نظر است . وقسمت دوم اوج فلک که به معنی دورترین نقطه به ان فرد یا افراد است . مثال : افرادی که به امور مردم خویش رسیدگی نمی کنند و مدعی این هستند که مردمان کشور های دیگر را آزاد کنند و به خوشبختی برسانند . و خیلی مثالهای دیگر ....مردی از ایران در قرن هفتم هجری سخنانی گفته که تا ابد منسوخ نخواهند شد .
عارف ترابی در ۵ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۱۴ نوشته:
این شعر از سروده های خودم است در انتقاد از مکه رفتن در شرایط سیاسی فعلی. یکی از ادبیاتش از این حکایت سعدی اقتباس شده : حاجی نرو که راه حرم گشته پرخطر این ره خراب بوده و گشته خرابتر حاجی نرو که خانه خدا خالی از خداست در آن خرابه هست خدا نیز دربدر حاجی بترس از عرفات و منی و سعی یک مشت رهزنند در آن خانه مستقر حاجی چه میجویی تو در آن خانه غریب اکنون که تو زخانه خود نیستت خبر آن غایب از نظر همه جا هست جز درآن میعادگاه خالی دیوان بی هنر اعراض کرد روی من المسجد الحرام خود مصطفی چو بود در آن خانه شرک و شر عمرت دراز باد و متاعت گرانبها هستی هدر نده به خدا بگذر از سفر.
بیت حاجی چه میجویی تو درآن خانه غریب... اکنون که تو زخانه خود نیستت خبر. اشاره به حکایت خنده دار گلستان سعدی است: منجمی به خانه درآمد عیال خود را دید با مرد بیگانه ای بر هم نشسته.... تو به اوج فلک چه میجویی. که ندانی که در سرایت کیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: منجمی به خانهاش آمد و مرد بیگانهای را دید که با همسرش نشسته و درباره او دشنام میداد. این کار سبب فتنه و آشوب شد. مردی با درایت که از این وضعیت باخبر بود، به منجمی گفت که تو چگونه میتوانی درباره اوضاع آسمانها داوری کنی در حالی که از وضعیت درون خانهات بیخبر هستی؟
هوش مصنوعی: یک منجمی وارد خانهاش شد و مردی غریبه را دید که با همسرش نشسته است. او به شدت عصبانی شده و دشنام و ناسزا گفت و در نتیجه میان آنان جنجال و اختلاف افتاد. کسی که از این وضعیت آگاه بود، به او گفت:
تو بیگمان نمیدانی که بر بلندیِ گردون چه هست، زیرا بر زمین از درونِ خانهات هم خبر نداری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.