گنجور

رهی معیری » غزلها - جلد اول » شاهد افلاکی

 

چون زلف توام جانا در عین پریشانی

چون باد سحرگاهم در بی‌سروسامانی

من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم

تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی

خواهم که ترا در بر بنشانم و بنشینم

[...]

۹ بیت
رهی معیری
 

رهی معیری » غزلها - جلد اول » طوفان حادثات

 

این سوز سینه شمع شبستان نداشته است

وین موج گریه سیل خروشان نداشته است

آگه ز روزگار پریشان ما نبود

هر دل که روزگار پریشان نداشته است

از نوشخند گرم تو آفاق تازه گشت

[...]

۹ بیت
رهی معیری
 

رهی معیری » غزلها - جلد اول » ماجرای اشک

 

تابد فروغ مهر و مه از قطره‌های اشک

باران صبحگاه ندارد صفای اشک

گوهر به تابناکی و پاکی چو اشک نیست

روشندلی کجاست که داند بهای اشک ؟

ماییم و سینه‌ای که بود آشیان آه

[...]

۹ بیت
رهی معیری
 

رهی معیری » غزلها - جلد اول » ترک خودپرستی کن

 

گر به چشم دل جانا جلوه‌های ما بینی

در حریم اهل دل جلوه خدا بینی

راز آسمان‌ها را در نگاه ما خوانی

نور صبحگاهی را بر جبین ما بینی

در مصاف مسکینان چرخ را زبون یابی

[...]

۹ بیت
رهی معیری
 

رهی معیری » غزلها - جلد اول » گریهٔ بی‌اختیار

 

تو را خبر ز دل بی‌قرار باید و نیست

غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست

اسیر گریهٔ بی‌اختیار خویشتنم

فغان که در کف من اختیار باید و نیست

چو شام غم دلم اندوهگین نباید و هست

[...]

۹ بیت
رهی معیری
 

رهی معیری » غزلها - جلد اول » چشمهٔ نور

 

هرچند که در کوی تو مسکین و فقیریم

رخشنده و بخشنده چو خورشید منیریم

خاریم و طربناک‌تر از باد بهاریم

خاکیم و دل‌آویزتر از بوی عبیریم

از نعره مستانه ما چرخ پر آواست

[...]

۹ بیت
رهی معیری
 

رهی معیری » غزلها - جلد اول » خندهٔ مستانه

 

با عزیزان درنیامیزد دل دیوانه‌ام

در میان آشنایانم ولی بیگانه‌ام

از سبک روحی گران آیم به طبع روزگار

در سرای اهل ماتم خندهٔ مستانه‌ام

نیست در این خاکدانم آبروی شبنمی

[...]

۹ بیت
رهی معیری
 

رهی معیری » غزلها - جلد دوم » عمر نرگس

 

آتشین‌خوی مرا پاس دل من نیست نیست

برق عالم‌سوز را پروای خرمن نیست نیست

مشت خاشاکی کجا بندد ره سیلاب را؟

پایداری پیش اشکم کار دامن نیست نیست

آنقدر بنشین که برخیزد غبار از خاطرم

[...]

۹ بیت
رهی معیری
 

رهی معیری » غزلها - جلد دوم » ستاره خندان

 

به گوش هم‌نفسان آتشین سرودم من

فغان مرغ شبم یا نوای عودم من؟

مرا ز چشم قبول آسمان نمی‌افکند

اگر چو اشک ز روشندلان نبودم من

مخور فریب محبت که دوستداران را

[...]

۹ بیت
رهی معیری
 

رهی معیری » غزلها - جلد سوم » بار گران

 

زندگی بر دوش ما بار گرانی بیش نیست

عمر جاویدان عذاب جاودانی بیش نیست

لاله بزم‌آرای گلچین گشت و گل دمساز خار

زین گلستان بهره بلبل فغانی بیش نیست

می‌کند هر قطره اشکی ز داغی داستان

[...]

۹ بیت
رهی معیری
 

رهی معیری » غزلها - جلد سوم » ستاره بازیگر

 

تا گریزان گشتی ای نیلوفری‌چشم از برم

در غمت از لاغری چون شاخه نیلوفرم

تا گرفتی از حریفان جام سیمین چون هلال

چون شفق خونابهٔ دل می‌چکد از ساغرم

خفته‌ام امشب ولی جای من دل‌سوخته

[...]

۹ بیت
رهی معیری
 

رهی معیری » غزلها - جلد سوم » آغوش صحرا

 

عیب‌جو دلدادگان را سرزنش‌ها می‌کند

وای اگر با او کند دل آنچه با ما می‌کند

با غم جان‌سوز می‌سازد دل مسکین من

مصلحت بین است و با دشمن مدارا می‌کند

عکس او در اشک من نقشی خیال‌انگیز داشت

[...]

۹ بیت
رهی معیری
 

رهی معیری » غزلها - جلد سوم » داغ محرومی

 

ساختم با آتش دل لاله‌زاری شد مرا

سوختم خار تعلق نوبهاری شد مرا

سینه را چون گل زدم چاک اول از بی‌طاقتی

آخر از زندان تن راه فراری شد مرا

نیکخویی پیشه کن تا از بدی ایمن شوی

[...]

۹ بیت
رهی معیری
 

رهی معیری » ترانه‌ها و نغمه‌ها » شمارهٔ ۱۵ - دیدی ای مه (دشتی)

 

دیدی ای مه که ناگه رمیدی و رفتی

پیوند الفت بریدی و رفتی

هرچه خواری به یاری کشیدم و دیدم

دامن ز دستم کشیدی و رفتی

بس ناله ها کردم به امیدی که رحم آری به فریاد من ای گل

[...]

۹ بیت
رهی معیری
 

رهی معیری » ترانه‌ها و نغمه‌ها » شمارهٔ ۲۴ - دریای غم

 

با عاشقان ای گل سر یاری نداری

گویم اگر بوی وفاداری نداری

دامن ز مهر و محبت کشیدم، کز مهربانی، در زندگانی، سودی ندیدم

اشک ندامت ز چشمم گشودی، خوابم ربودی، با آن که بودی، صبح امیدم

رفتی و آتش زدی محفلم را

[...]

۹ بیت
رهی معیری
 

رهی معیری » ترانه‌ها و نغمه‌ها » شمارهٔ ۳۰ - شب عاشق

 

ندانمت به که مانی؟

که آفت دل و جانی

کمان ابرویی

سیه مژگانی

نکوتر از مه روشن، گل رویت

[...]

۹ بیت
رهی معیری
 

رهی معیری » ترانه‌ها و نغمه‌ها » شمارهٔ ۳۹ - من از روز ازل دیوانه بودم

 

من از روز ازل، دیوانه بودم

دیوانه روی تو، سرگشته کوی تو

سرخوش از باده مستانه بودم

در عشق و مستی، افسانه بودم

نالان از تو شد، چنگ و عود من

[...]

۹ بیت
رهی معیری
 

رهی معیری » ترانه‌ها و نغمه‌ها » شمارهٔ ۵۰ - داغ جدایی

 

ساقیا امشب کجایی

تا ز خود یابم رهایی

بی تو از داغ جدایی

سوختم آتش گرفتم

تا گذشتی دامن افشان

[...]

۹ بیت
رهی معیری
 

رهی معیری » ترانه‌ها و نغمه‌ها » شمارهٔ ۵۱ - ای غم چه خواهی

 

از دیده بارم وز دل برآرم بی روی ماهی اشکی و آهی

دیگر ز جانم ای غم چه خواهی؟

از داغ هجران چون اشک لرزان افتاده ام من بر خاک راهی

دیگر ز جانم ای غم چه خواهی؟

او رفت و با او، رفت آرزوها

[...]

۹ بیت
رهی معیری