با عزیزان درنیامیزد دل دیوانهام
در میان آشنایانم ولی بیگانهام
از سبک روحی گران آیم به طبع روزگار
در سرای اهل ماتم خندهٔ مستانهام
نیست در این خاکدانم آبروی شبنمی
گرچه بحر مردمی را گوهر یکدانهام
از چو من آزادهای الفت بریدن سهل نیست
میرود با چشم گریان سیل از ویرانهام
آفتاب آهسته بگذارد در این غمخانه پای
تا مبادا چون حباب از هم بریزد خانهام
بار خاطر نیستم روشندلان را چون غبار
بر بساط سبزه و گل سایهٔ پروانهام
گرمی دلها بود از ناله جانسوز من
خندهٔ گلها بود از گریهٔ مستانهام
هم عنانم با صبا سرگشتهام سرگشتهام
همزبانم با پری دیوانهام دیوانهام
مشت خاکی چیست تا راه مرا بندد رهی ؟
گرد از گردون برآرد همت مردانهام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساس تنهایی و غربت خود در میان آشنایان سخن میگوید و نشان میدهد که حتی در جمع، احساس بیگانگی دارد. او به روحیهاش که تحت تأثیر روزگار است، اشاره میکند و میگوید که در جایی که غم و اندوه حاکم است، او با خندهای شاداب حضور دارد. شاعر خود را همچون گوهری ارزشمند در میان دیگران توصیف میکند و اشاره میکند که آزادی او باعث میشود نتوانند به سادگی از او فاصله بگیرند. همچنین، او به تأثیر اندوه و غم بر زندگی و دلهای دیگران اشاره کرده و میگوید که نالهاش باعث گرمی دلهاست. در نهایت، او از عزم و ارادهاش برای ادامه دادن به زندگی سخن میگوید و تأکید میکند که هیچ چیز نمیتواند مانع او شود.
هوش مصنوعی: دل دیوانهام نمیتواند با عزیزان ارتباط برقرار کند، حتی در میان آشنایان، احساس بیگانگی میکنم.
هوش مصنوعی: از روحیه سبک و آزاد خود به دنیای دشواریها وارد میشوم و در میان افرادی که داغدار و غمگین هستند، با خوشحالی و رندی میخندم.
هوش مصنوعی: در این دنیا هیچ ارزشی ندارم اگرچه مانند یک مروارید گرانبها برای مردم هستم.
هوش مصنوعی: دوستی با فردی همچون من که آزاد است، کار آسانی نیست. هم اکنون با چشمان گریان، سیلی از ویرانی و غم در وجودم جاری است.
هوش مصنوعی: خورشید به آرامی در این خانهی غم قدم بگذارد تا مبادا مانند حباب، خانهام از هم بپاشد.
هوش مصنوعی: من برای روشندلان بار فکری نیستم، مانند گرد و غباری که بر روی سفرهی سبزه و گل نشسته و سایهی پروانهای هستم.
هوش مصنوعی: دلهای گرم باعث میشود که نالهٔ دردناک من بهوجود آید و خندهٔ گلها ناشی از اشکهای شاداب و مستانهٔ من است.
هوش مصنوعی: من همگام با نسیم پرواز کردهام و گمگشتهام، همچنین همصحبت با یک پری شدهام و در آشفتگی به سر میبرم.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هیچ چیز جز یک مشت خاک نمیتواند مانع حرکت و پیشرفت من شود. اگر اراده و همت انسان قوی باشد، حتی مشکلات بزرگ نیز نمیتوانند او را متوقف کنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
آن پری دور از من و من در غمش دیوانهام
آشنای اویم و از خویشتن بیگانهام
چون سگ دیوانه بر در ماندهام حیران و زار
نیستم قابل از آن، ره نیست در کاشانهام
داد جام بادهام دل گشت فانی زین طرب
[...]
نوخطان را دوست میدارد دل دیوانهام
من چو مجنون نیستم در عاشقی مردانهام
خضر میگویند بر سرچشمهای برده ست راه
قطره ای گویا چکیده جایی از پیمانهام
عقل را هر لحظه تکلیفیست بر من در جهان
[...]
جوش ذوقم خوشنشین کشور میخانهام
موج فیضم خانهزاد ساغر و پیمانهام
میزنم لاف شکیبایی و از طوفان اشک
موجهء گرداب را مانَد ، مصیبت خانهام
باز در دارالشفای تب گدایی میکنم
[...]
نه سزاوار حرم نه لایق بتخانهام
در خرابآباد دنیا جغد بیویرانهام
فرقم از سرکوب محنت یک نفس خالی نبود
گر ز کار افتاد دستم ریخت بر سر خانهام
بس که هرگز پر ندیدم جام عیش خویش را
[...]
بس که محکم کرده در سستی بنا کاشانهام
جلوه مهتاب سیلاب است در ویرانهام
صبر من از خارخار شوق پا بر جا نماند
ریشه از دندان موران داشت دایم دانهام
آن سیهروزم ، که در ایّامِ عمرِ خود ندید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.