هرچند که در کوی تو مسکین و فقیریم
رخشنده و بخشنده چو خورشید منیریم
خاریم و طربناکتر از باد بهاریم
خاکیم و دلآویزتر از بوی عبیریم
از نعره مستانه ما چرخ پر آواست
جوشنده چو بحریم و خروشنده چو شیریم
از ساغر خونین شفق باده ننوشیم
وز سفره رنگین فلک لقمه نگیریم
بر خاطر ما گرد ملالی ننشیند
آیینه صبحیم و غباری نپذیریم
ما چشمه نوریم بتابیم و بخندیم
ما زنده عشقیم نمردیم و نمیریم
همصحبت ما باش که چون اشک سحرگاه
روشندل و صاحباثر و پاکضمیریم
از شوق تو بیتابتر از باد صباییم
بیروی تو خاموشتر از مرغ اسیریم
آن کیست که مدهوش غزلهای رهی نیست ؟
جز حاسد مسکین که بر او خرده نگیریم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساساتی عمیق و عاشقانه نسبت به معشوق پرداخته است. شاعر از زندگی در فقر و محدودیت صحبت میکند، اما با وجود این، خود را پر از عشق و شور و نشاط میداند. او به زیباییهای طبیعی و روحانی اشاره میکند و میگوید که بدون عشق و سیمای معشوق، زندگی خاموش و بیروح است. همچنین، شاعر به حسادت دیگران اشاره میکند و این نوع احساسات را نادیده میگیرد. در نهایت، او بر زنده بودن عشق و شعف درونیاش تأکید میکند و دعوتمان میکند که در کنار او باشیم.
هوش مصنوعی: با اینکه در محل تو انسانهای نیازمند و فقیر هستیم، اما همانند خورشید که روشن و سخاوتمند است، نورانی و بخشندهایم.
هوش مصنوعی: ما مثل خاری هستیم که از شادی و سرزندگی بهاری بهتریم و در عین حال، از خاک هم، جذابتر و دلانگیزتر از عطر عبیریم.
هوش مصنوعی: صدای پرهیجان ما به قدری بلند است که چرخ آسمان به تکاپو افتاده و همچون جویباری جاری و خروشان به نظر میآید.
هوش مصنوعی: ما از شراب سرخی که مانند شفق است نمینوشیم و از سفره رنگارنگ آسمان لقمهای برنمیداریم.
هوش مصنوعی: در ذهن ما هیچ اندوهی جای نخواهد گرفت، ما مانند آینههای صبح هستیم و هیچ کدری را قبول نمیکنیم.
هوش مصنوعی: ما همچون چشمهای از نور هستیم که میتابیم و لبخند میزنیم. عشق وجود ما را پر کرده و نشاندهنده زندگیمان است و هرگز نمرده و نخواهیم مرد.
هوش مصنوعی: با ما همصحبت شو که مثل اشکهای صبح زود، روشندل، تاثیرگذار و پاکدل هستیم.
هوش مصنوعی: ما به خاطر عشق تو بیتاب و شوق زیادی داریم، و بدون حضور تو، مانند پرندهای در بند، خاموش و بیصدا هستیم.
هوش مصنوعی: کیست که به زیباییهای شعرهای رهی مجذوب نشده باشد؟ جز آن حسود بیچاره که نباید به او خرده گرفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
مادر غم هجران تو، گر زانکه بمیریم
بر وصل تو یکروز ببینی که: امیریم
ای سرو، که اسباب جوانی همه داری
با ما به جفا پنجه مینداز، که پیریم
گر تلخ شود کام دل ما چه تفاوت؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.